@ebteda_ir🔺.
علیهِ دکانهایی که به نام عرفان باز شد
اواخر دههی هفتاد و اوایل دههی هشتاد، موجی در فضای فرهنگی-مذهبی کشور به راه افتاد که نشانهاش رونق
#جلسات_اخلاق بود. اینکه در آن مقطع در جامعهی ایران و بر جامعهی ایران چه میگذشت که گرایش به جلسات اخلاق و مباحث منتسب به مقولهی
#عرفان را رونق داد، شایستهی تامل است. اما اجمالاً یادمان هست که در چنان فضایی، کمتر کسی جرأت داشت خلافِ جریانِ مسلط (اخلاق و عرفان) و در نقد آن حرف بزند؛ بلافاصله محکوم به معنویتستیزی میشد!
اگرچه آسیبهای آن فضای شبهمعنوی همان زمان هم عیان بود، اما موج موجود، مانعِ هرگونه چونوچرا میشد. مطابق معمول، متولیان رسمی نیز که از هر رویداد و آموزهی درونگرا و اجتماعگریز استقبال میکنند، از این موج هم حمایت میکردند و لااقل کاری به کارش نداشتند.
حریت و جسارتِ مرحوم
#آیتالله_فاطمینیا را آنجا و آنزمان دیدیم؛ بیواهمه از هر برچسب و فشاری، زبان به نقد جریان مسلط اخلاق و عرفان در جامعهی آن روز گشود و رسماً از عبارت
#دکان برای این دسته از جلسات استفاده کرد.
دکانی که آن مرحوم از آن حرف میزد، ویژگیاش مرید و مرادبازی و نسخهپردازی و... بود. او میدید که چطور نسل نوجوان و جوان، در گیرودارِ چالشهای زمانه و در مواجهه با آشفتگیهای فرهنگی و اجتماعی، دنبال جایی و کسی میگردد که او را آرام کند و متاسفانه، در این تقلا، سر از مجامعی درمیآورد که کارکردش
#تخدیر و بیکارگی است.
همنسلان ما، هیچگاه آن حریت و غیرت استاد
فاطمی
نیا را در جراتِ عبور از نسخههای شبهاخلاقی و شبهعرفانی فراموش نمیکند.
دامی که در دههی نود نیز پیش پای جوانهای خوشسیرت و تشنهی معنویت گشوده شد و همچنان قربانی میگیرد. و ای کاش
فاطمینیای دیگری داشته باشیم برای خطشکنیِ دیگری.