@drshhs نقد یک اندیشه مقدمه فهم اندیشه است.
🔻چندی پیش یکی از دوستان عزیز سوالی در باب تدریس مکاتب
#فلسفی در دوره های ارشد و دکتری پرسیدند
🔻پاسخ؛
قاعدتا در چنین مجموعهای باید به این افراد/مکاتب پرداخت:
کانت. دکارت. هگل. هایدگر. افلاطون. ارسطو. ویتگنشتاین. پوپر. مارکس. هوسرل. هیوم. لاک. بارکلی. لایب نیتس. فوکو. دیلتای. آرنت. دریدا. فرگه. کوهن. گادامر. نیچه. یاسپرس. جیمز. مور. دیویی. راسل. کارنپ. سارتر.
منبع و کتابهای تاریخ فلسفه و مکاتب بسیار است و از هر کدام استفاده کردید خوب است.
برای هریک میتوانید همه منابع را ببینید چون هر کتابی وجوهی و ابعادی را بیان کرده. پس به منبع خاصی اکتفا نکنید.
ولی بنظرمن در صدر منابع دانشنامه استنفورد مناسب است چون هم مختصر + به اصول و امهات مکتب پرداخته+ آثار فرد را میگوید+ زمینه های اجتماعی را هم آورده. میتوانید متون اصلی را ببینید یا ترجمه های ققنوس.
این راه اول و معمول
اما من پیشنهاد دیگری دارم!
برای خودم مسیر اول را میروم اما برای کلاس نه.
یک متن مهم یا اصلی از هرکدام از متفکرین از آثار خودشان یا منبعی که معرف خط اصلی وی باشد انتخاب میکنم و بعد نه اینکه آن را در کلاس بخوانم
بلکه آن را نقد میکنیم و بچه ها باید متن را نقد کنند تا زیر و زبر آن را در آوریم.
اینجا البته باید قبلش قدری در باب اصول و متد نقد هم سخن گفت
اما این روش آنها را فنی و دقیق و منتقد بار می آورد. اگر اصول و راهکار را یاد بگیرند بعد خودشان میتوانند ادامه دهند و کار را تکمیل کنند تا با همه ابعاد یک اندیشه آشنا شوند.
پس از یاد نبرید که فهم یک
#اندیشه مقدمه نقد آن نیست بلکه کار عکس است ولاینعکس!