Смотреть в Telegram
Forwarded from عکس نگار
🟢به مناسبت۸مهر، روز بزرگداشت مولوی #معرفی_کتاب کتاب باغ‌ سبز عشق‌، نوشته دکتر محمّدعلی اسلامی نُدوشن (تهران: نشر یزدان، چاپ دوم، 1384 ،وزیری، 952ص) «باغ‌ سبز عشق‌» حاوی‌ گزيده‌ مثنوی مولوی‌، همراه‌ با بعضی‌ توضيحات‌ است‌. مقدّمه‌ و توضيح‌، خود بالغ‌ بر سيصد صفحه‌ می‌شوند. كتاب‌ دارای‌ دو بدنه‌ است‌: يكی داستان‌های برجسته‌ مثنوی‌، و ديگری‌ مسائل‌ِ اصلی‌ِ مطرح‌‌شده‌ در كتاب‌، چون‌ عشق‌، علم‌، عقل‌، جبر و اختيار، اصل‌ و فرع‌ و بطور كلّی‌ زندگی‌ و مرگ‌... در مقدّمه آن‌ آمده‌ است‌: «اگر شاهنامه‌ حماسه‌ دوره باستانی اقوام‌ ايرانی‌ است‌، مثنوی‌ مولوی‌ را می‌توان‌ حماسه‌ ايران‌ بعد از اسلام‌ خواند. با همه تفاوت‌هایی‌ كه‌ در اين‌ ميان‌ ديده‌ می‌شود، اين‌ دو كتاب‌ از جهتی‌ در كنار هم‌ قرار می‌گيرند. منظور آن‌ است‌ كه‌ هر دو در دو زمان‌ متفاوت‌، و از دو زاويه‌، از موضوعی‌ مشترک‌ حرف‌ می‌زنند و آن‌ گوهر انسانی‌ و آزادی‌ است‌. شاهنامه‌ می‌گويد كه‌ بر روی‌ زمين‌ چگونه‌ بايد سرشار، سرفراز و برومند زندگی‌ كرد. مثنوی‌ می‌گويد كه‌ گرچه‌ در اين‌ جا اسباب‌ تماميّت‌ آدمی‌ فراهم‌ نيست‌، بايد به‌ گونه‌ای‌ زيست‌ كه‌ بر عيار انسانيّت‌ آدمی‌ افزوده‌ گردد.» «مثنوی كتاب‌ فضایی‌ است‌، كتاب‌ كهكشانی‌. هفتصد سال‌ پيش‌ از آنكه‌ انسان‌ بر كره‌ ماه‌ پای‌ نهد، يا در بسيط‌ آسمان‌ها به‌ جولان‌ آيد، او او را از طريق‌ انديشه‌ و كلام‌ به‌ فضای نامنتها دعوت‌ كرده‌ است‌. در زبان‌ فارسی‌ كه‌ نه‌، گمان‌ نمی.كنم‌ در زبان‌ ديگری هم‌ اثری‌ به‌ وجود آمده‌ باشد كه‌ مانند مثنوی‌ آنهمه‌ انسان‌ را به‌ پرواز وعده‌ داده‌ باشد.» «از اين‌ ژرفا كه‌ نگاه‌ كنيم‌، شاهنامه‌ و مثنوی‌ دو كتاب‌ متكامل‌ می شوند.» انديشه مولانا البته‌ اشراقی‌ است‌، برهانی نيست‌، ولی‌ از ديدگاه‌ اشراقی‌ هرچه‌ تا زمان‌ او از ساحت‌ فكر عبور كرده‌ يا در تصوّر گنجيده‌، و هرچه‌ در پيوند دادن‌ زمين‌ و آسمان‌ كوشایی‌ به‌ خرج‌ داده‌ بوده‌، در كتاب‌ او جای گرفته‌.» «مثنوی‌ يک‌ «آرمانشهر» است‌ كه‌ اگر بخواهند از روی‌ طرح‌ و توصيه‌ آن‌ جامعه‌ای‌ را پی‌ريزی‌ كنند، البته‌ میسر نخواهد بود؛ اما هرچه‌ بتواند در حيطه آرزو قرار گيرد در آن‌ جای‌ گرفته‌ و آن‌ خود خارج‌ از فراخنای‌ جهان‌ بزرگ‌ نيست‌؛ و «جهان‌ بزرگ‌» در درون‌ همين‌ جهان‌ است‌، دسترس‌ناپذير، ولی‌ گواه‌گر شأن‌ انسان‌ كه‌ هرگز از طلبش‌ باز نايستاده‌.» «مثنوی‌ در عين‌ حال‌، يک كتاب‌ زمينی هم‌ هست‌. هيچ‌ نكته‌ای‌ از نيازهای زيستی‌ بشر در آن‌ به‌ غفلت‌ سپرده‌ نشده‌ است‌. مانند درخت‌، ريشه‌ در خاک دارد و سر بر آسمان‌.» «عشق‌ ندای‌ اوّل‌ اوست‌، و اين‌ عشق‌، مفهوم‌ بسيار وسيعی‌ دارد. از ديدار يار دلنواز و گرمای‌ تن‌ در «شهری‌ كه‌ در وی دلبر است‌»، تا برسد به‌ مهر کل بشریّت‌، زيبایی‌ و تازگی‌، گذشت‌ و دريا دلی‌، خلاصه‌ زندگی‌ هميشه‌ بهار.» «باغ‌ سبز عشق‌» در مجموع‌ خود، «جان‌بينی‌» و «جهان‌بينی‌» مولوی‌ را در بر می‌گيرد، و اين‌ «گزينه‌» طوری‌ ترتيب‌ داده‌ شده‌ است‌ كه‌ در گزيده‌ بودنش‌ به‌ «مجموعيّت‌» انديشه‌ مولانا خدشه‌ای وارد نيايد. ديباچه كتاب‌ به‌ اين‌ صورت‌ خاتمه‌ می‌يابد: «...اميد من‌ آن‌ است‌ كه‌ زنان‌ و مردان‌ غوطه‌ ور در زندگی‌ روزمرّه‌، بخصوص‌ جوانان‌، اندک‌ فراغتی‌ برای‌ خود دست‌ و پا كنند و گاه‌ به‌ گاه‌ صفحه‌ای‌ از شاهنامه‌ و مثنوی را بخوانند، و از اين‌ طريق‌ روح‌ زنگار خورده‌ را صيقل‌ دهند، تا شايد به‌ اين‌ كور سوی تعيين‌ برسند كه‌ علی‌ رغم‌ دود و دم‌ ها و هيمنه‌ ماشين‌، رضايت‌ خاطر انسانی‌ زمانی‌ روی‌ می‌نمايد كه‌ آن‌ جوهرِ جوهرِ جوهرِ انسانی‌، هنوز آخرين‌ رمق‌ خود را از دست‌ نداده‌ باشد.» کانال دکتر اسلامی نُدوشن @dr_eslaminodoushan
Telegram Center
Telegram Center
Канал