🌱 امید گاهی اشتیاق چشمهای کسی
است که انتظار میکشد.
امید شاید بازدمِ نفسِ
تو باشد، زیرِ پَرهای قاصدکی که حالا قرار
است خبری برساند به کسی که
تو همیشه دوستش داشتهای.
امید در گویجهقلعه طراوت صورت «نگین» بود که فکر میکرد سلامتی همه چیز
است. دستهای کوچک و مهربانیِ بیاندازه «زهرا» بود که با همه از بزرگ و کوچک احوالپرسی میکرد.
امید در گُل «ژیلا» بود. با صورتی که آفتاب آن را نقاشی کرده بود و رویای پزشکشدن! نه فقط برای خودش که برای زندگی بهتر همه
در روستا.
امید در مشکآباد را «هستی» معنا میکرد که میخواست امسال نمرههای بهتری
در کارنامهاش جمع کند؛ چون به پدر قول داده بود.
امید در یحییآباد رکاب زدن پیاپی «علیرضا» بود؛ خستگیناپذیری پاهایش و آرزوی بهترین دوچرخهسوار دنیا شدن.
امید در اسلامآباد اما شوق و ذوق چشمهای«ستاره»
است؛ برای داشتن یک کلاه بافتنی صورتی که مادربزرگ برایش بافته.
امید آرزوی رسیدن زودتر سرما برای ستاره
است.
🌐 برای دنبال کردن پویش خانه
امید به
www.abidi75.com مراجعه نمایید.
#امید_در_تو_زنده_است💙 داروسازی دکتر عبیدی
@dr_abidipharma💠 اینستاگرام داروسازی دکتر عبیدی را دنبال کنید.