📚داستان های جالب وجذاب📚

#گوشیمو
Канал
Логотип телеграм канала 📚داستان های جالب وجذاب📚
@dokhtaran_bПродвигать
17,55 тыс.
подписчиков
14
фото
2
видео
851
ссылка
بهترین داستان های جالب وجذاب را ازین دریچه دنبال کنید


#دختری_در_روستای_غم_ها♥️

#قسمت11

اولش فکر میکردم میخواد #لجم در بیاره اما من کاری نکرده بودم که بخواد لج منو در بیاره بعد فهمیدم واقعا تصمیمش جدی بود😔به خانوادش گفت که میخواد زن بگیره... پدر و مادرش خیلی منو دوست داشتن چون من همیشه احترامشون داشتم اصلا راضی نبودن گفتن نه برای خواستگاری میریم نه هیچی اصلا هیچ کسی راضی نبود همه تو #شوک بودن چرا این تصمیم گرفته من تازه ۲۱سالم شده بود و همه میگفتن زنت هنوز کوچیکه ببرش دکتر چرا میخوایی زن بگیری ولی حرف هیچ کس براش مهم نبود😔 اون طرفی که شوهرم میخاست بره برای خاستگاریش قبلاً ازدواج کرده بود و از شوهرش طلاق گرفته بود چند تا بچه ام داشت که با پدرشون بودن ....هیچ کس راضی به این #ازدواج نبود پدرشوهرم برای خواستگاری اش نرفت ولی یه چند نفر دیگه از فامیلاشوهرم رفتن برای خواستگاری اونا هم از خدا خواسته #قبول کرده بودن😓 قرار شد همون هفته وسیله هاش بخره و ازدواج کنه منم کلا #هنگ کرده بودم این چه بلایی بود اومد سرم خیلی برام سخت بود #شوهرم دوباره اخلاقش باهام بد شد ...هیچ کس پشتم نبود منم خونه پدر شوهرم بودم تو همون هفته مراسم ازدواجش برگزار شد و من #هوو دار شدم😭💔 و هوو ام رو دیدم شوهرم اونو آورد خونه پدرش.
ولی نه باهاش حرفی زدم نه هیچی اصلا باهاش کاری نداشتم ... دیگه کلا افتادم سر زبون همه مردم که این بچه دار نشده و شوهرش #زن دوم گرفته شوهرم خیلی بهم بی محلی میکرد دیگه کلا اخلاقش بد شده بود زن دومش هم هرجا می‌رفت می‌گفت شوهرم گفته که اینو #طلاق میده الان نمیدونم چرا طلاقش نداده😳 ....شب ازدواجش منم زنگ زدم برای مادرم هرچی از #دهنم اومد بهش گفتم خیلی حرفا بدی بهش زدم گفتم تو و خانوات منو #بدبخت کردین الله منو ببخشه مادرم کلا بعد ازدواج شوهرم خیلی #مریض شد یه جورایی افسردگی گرفته بود فقط گریه میکرد و داد میکشید یه چند روزی گذشت برام زنگ زد گفت منو ببخش که تورو دادیم به این پسره بدبختت کردیم اما دیگه فایده نداشت #پدرم که طفلی #مریض بود و چیزی نمی‌گفت ...فامیلام همه بهم زنگ میزدن که تحمل کن بزار هرکار میکنه هر بلایی سرت در میاره بزار بیاره اگه بخواد طلاقت بده خودش #طلاقت میده ولی تو نیایی که من طلاق میخام منم اصلا نمی‌دونستم چی درسته چی غلط فقط میگفتم باشه مادرم اینا هم میگفتن فعلا #تحمل کن ببینیم چی میشه😔...
شوهرم دیگه همش با اون زنش می‌رفت تفریح و این ور اون ور نه بهم #پول نمی‌داد و نه اصلا تحویلم می‌گرفت #گوشیمو هم ازم گرفته بود و اصلا به چشمش نمیومدم
منم افتاده بودم خونه پدر شوهرم اینا ...باز با #زنش که میومد خونه باباش برا هرچیزی بهونه میکرد و جلو چشم اون منو کتک میزد😨این بدترین تحقیری بود که منو میکرد اونم جلو چشم #هوو ام اونم کلی خوش حال میشد💔

#ادامه‌دارد‌ان‌شاء‌الله...

https://t.center/dokhtaran_b