فلسفه‌‌ ورزی

Канал
Логотип телеграм канала فلسفه‌‌ ورزی
@doingphilosophyПродвигать
1,46 тыс.
подписчиков
درس‌گفتارها، مصاحبه‌ها و نوشته‌های فلسفیِ «دکتر حمیدرضا سعادت نیاکی» تماس با ادمین: @Doing_Philosophy بازنشر مطالب با ذکر منبع مجاز است.
💥 سال ۱۳۹۷ که به‌منظور فرصت مطالعاتی در دانشگاه کارلتون کانادا به سر می‌بردم، این امکان مهیا بود که در این کشور بمانم؛ حتی پرفسور جی درایدیک -سوپروایزر پروژه- پیشنهاد داده بود با توصیه‌نامۀ او و انجام یک‌سری مراحل اداری به‌عنوان افیلیتِ دپارتمان فلسفه مشغول تدریس و پژوهش شوم. با این همه، تصمیم قطعی داشتم به ایران بازگردم و تا آنجا که در توانم است، آموخته‌هایم را در راه روشنگری در عرصۀ عمومی ایران به کار بندم.
🔻در طول این پنج سال برای گذران زندگی، افزون بر فعالیت‌های فلسفی، در یک مؤسسۀ پژوهشی مشغول به کار شدم. هرچه پیش‌تر می‌رفت، بیشتر به این واقعیت پی می‌بردم که کار در محیطی اداری، هرچند با عنوان پُرطمطراقِ «مؤسسۀ پژوهشی»، حاصلی جز فرورفتن در باتلاق روزمرگی‌زدگی ندارد و سمّی مهلک برای تفکر است. از سوی دیگر، روزبه‌روز فضای فکری تنگ‌تر و درنتیجه، شرایط برای جریان آزاد اندیشه در عرصۀ عمومی سخت‌تر می‌شد تا اینکه وارد مرحلۀ پاکسازی به همان شیوه‌ای شدیم که در دانشگاه‌ها نیز شاهدش بودیم و هستیم. طبیعتاً ما نیز از ترکش‌های این تنگ‌‌نظری‌ها در امان نماندیم و ناراحت‌کننده‌تر اینکه زمام امور در این میان به دست کسانی افتاد و افرادی ما را به تصمیمات خود محکوم می‌کردند که جمود، تعصب، خشک‌مغزی و ایدئولوژی‌زدگی از ویژگی‌های بارز آنان بود.
📚 خوشحالم که در طول این بازۀ زمانی در چهارده جلسه به تدریس فلسفۀ نقادی #کانت با محوریت کتاب سترگ نقد عقل محض پرداختم، دوره‌ای با عنوان درس‌گفتار «ترجمۀ متون فلسفی» در یازده جلسه با محوریت متن A Letter Concerning Toleration اثر #جان_لاک برگزار کردم، کتابی با عنوان حقوق بشر در فلسفۀ کانت منتشر کردم، چند مقالۀ پژوهشی در نشریه‌های داخل و خارج به چاپ رساندم و موفق به برگزاری چندین کار کوچک دیگر در حوزۀ آموزش فلسفه در عرصۀ عمومی شدم.
💢به هرحال، با شرایطی که پیش آمد و به‌مرور عرصه را تنگ‌تر و تنگ‌تر کرد، چشمه‌های انگیزه‌ای که مرا پنج سالِ پیش از کانادا به ایران کشانده بود، آرام‌آرام رو به خشکیدن نهاد و تصمیم بر این شد که دست‌کم در این برهۀ تاریخی کارهای فلسفی را در کشوری آزاد پی بگیرم.
🔍 برداشت نویسندۀ این سطور از وضعیت کنونی کشورمان این است که بخش قابل‌توجهی از ایرانیان هم می‌دانند چه نمی‌خواهند، هم در این موضع سلبی برحق‌ّاند و از این جهت جای بسی امیدواری است. البته در اینکه چه می‌خواهند یا چه باید بخواهند، همچنان در ابتدای راهند و این مهم جز با درک عمیقِ از نیاز در به‌کارگیری تمامِ سرمایه‌ها برای تحقق آزادی برای آزادی (freedom for freedom) میسر نخواهد بود.

با آرزوی سربلندی ایرانیان در این موقعیت حساس تاریخی، #حمیدرضا_سعادت_نیاکی ونکوور- کانادا
✍️ تقدس‌زدایی عصر مدرن (مورد جسد سالم راهبه «ویلهلمینا لنکستر»)/ #دکتر_حمیدرضا_سعادت_نیاکی


✝️ صومعۀ «مریم ملکه حواریون» متعلق به فرقۀ «سنت بندیکت» در شهر گاور در ایالت میسوری امریکا در بیانیه‌ای اعلام کرد جسد راهبه «ویلهلمینا لنکستر» (Sister Wilhelmina Lancaster)،مؤسس این عبادتگاه، که در سال ۲۰۱۹ فوت شد، در ماه گذشته (آوریل) و در چارچوب طرح توسعۀ زیارتگاه سنت جوزف این مجموعه نبش قبر شد؛ اما پس از گذشت چهار سال از مرگ راهبه مسئولان با جسدی سالم که به میزان بسیار کمی تجزیه شده است، مواجه شدند. شهر گاور تنها ۱۸۰۰ نفر جمعیت دارد، ولی از زمان اعلام این کشف صدها نفر از سراسر امریکا به آنجا رفته‌اند و با صف‌های طولانی، دیدن و لمس جسد و توسل و شفاگرفتن از آن را انتظار می‌کشند (ویدئو). صومعه از فرصت گرایش جمعی از مردم به معجزه‌پنداری و قداست‌انگاری این رویداد استفاده کرد و در بیانیه‌ای اعلام داشت که جسد راهبه لنکستر روز دوشنبه (پنجم ژوئن) در یک زیارتگاه شیشه‌ای قرار خواهد گرفت. بازدیدکنندگان همچنان خواهند توانست جسد او را ببینند و خاک را از قبرش بردارند و ببرند، اما دیگر نخواهند توانست او را لمس کنند. کلیسای کاتولیک سنت جوزف کانزاس‌سیتی با انتشار بیانیه‌ای گفته است: «وضعیت بقایای خواهر ویلهلمینا لنکستر به‌طور قابل‌درکی علاقه‌ای گسترده را ایجاد کرده است». همچنین، روندی کاملاً تثبیت‌شده برای اعلام تقدس فرد وجود دارد. صومعه می‌گوید حداقل پنج سال باید از زمان مرگ بگذرد تا فرآیند مقدس‌سازی آغاز شود.

💥مقدس‌انگاریِ (Sanctity) یک پدیده از دلِ پنداشتنِ آن به‌مثابۀ راز (Mystery) برمی‌خیزد. رازآلودگی یکی از مؤلفه‌هایِ زیستِ جهانِ سنتی بوده؛ از این‌رو، چنانچه اتفاقی نظیر آنچه در مورد جسد راهبه «ویلهلمینا لنکستر» افتاده است، در دورۀ پیشامدرن می‌افتاد، تفسیری جز مقدس‌دانستنِ این فرد به اذهان متبادر نمی‌شد. اما در دورۀ مدرن که با مشخصۀ راززدایی (demystification) شناخته می‌شود، دیگر هیچ امری مقدس پنداشته نمی‌شود. همان‌طور که #کانت در نقد عقل محض (A738, B766) می‌گوید: «هیچ چیز آن‌قدر مقدس نیست که خود را مصون نگه دارد از پژوهش و بررسى موشكافانه‌اى كه هيچ ملاحظه و اعتبار شخصى را برنمى‌تابد.».
جدا از تحولات تاریخی‌ای که از رنسانس آغاز و به مدرنیته منتهی شد، اصل معروف به «تیغ/ اُستُرۀ اوکام» (Occam's razor) نیز بر روند راززدایی تأثیر بسزایی گذاشت؛ اصلی که می‌گوید موجودیت‌ها و فرضیه‌ها نباید بی‌دلیل اضافه شوند؛ بین دو نظریۀ رقیب که از سایر جهات به یک اندازه مؤثر هستند، نظریه‌ای که ساده‌تر است ترجیح داده می‌شود. این اصل بیان می‌کند که شرح هر پدیده‌ای باید تا حد ممکن دارای فرض‌های کمتری باشد و آنهایی را که هیچ تفاوتی در پیش‌بینی‌ قابل‌مشاهدۀ نظریه ندارند حذف کند.

⛪️ در واقعۀ ذکرشده نیز مقدس‌انگاشتنِ راهبه، نه‌فقط تنها تفسیر نیست، بلکه تفسیر غالب و پذیرفته‌شده‌تر در مجامع، مقابلِ آن قرار دارد. برای نمونه، عده‌ای مانند ربکا جورج، استاد مردم‌شناسی در دانشگاه کارولینای غربی، این پدیده را نادر نمی‌دانند. وی با اشاره به اینکه تابوت و لباس نیز به حفظ اجساد کمک می‌کنند، می‌گوید: «معمولاً وقتی افراد را دفن می‌کنیم، به فاصلۀ چند سال آنها را نبش قبر نمی‌کنیم تا بتوانیم ببینیم چه تغییری کرده‌اند. با گذشت ۱۰۰ سال ممکن است چیزی باقی نماند، اما اگر فقط چند سال گذشته باشد، مشاهدۀ چنین پدیده‌ای غیرمنتظره نیست». برخی نیز این‌گونه توجیه می‌کنند که گاه پروسه‌ای به نام‌صابونی‌شدنِ (saponification) چربی زیرِ پوست- به‌‌ویژه اگر شخص در حالتِ تب‌دار بمیرد- اتفاق می‌افتد که حاصلِ آن نوعی مومیایی‌شدنِ جسد است.
تمام این توجیهات که با محوریت تیغ اوکام تبیینی ساده‌تر از تبیین رازآلود را ارائه می‌دهند، نتیجه می‌گیرند که هیچ معجزه و کرامتی رخ نداده و هیچ تقدسی در کار نیست.

@DoingPhilosophy
✍️ آفت مطالعات تطبیقی علوم انسانی/ #دکتر_حمیدرضا_سعادت_نیاکی

💥 یکی از مصائب پژوهش‌های حوزۀ علوم انسانی مطالعات تطبیقی به‌معنای جاافتادۀ آن است. متأسفانه این رویکرد در دانشگاه‌های کشور برای ارائۀ پایان‌نامه‌های کارشناسی ارشد و رساله‌های دکتری توسط دانشجویان یا مقالات و کتاب‌هایی که اعضای هیئت‌ علمی به‌منظور طی مراتب آکادمیک می‌نویسند، به‌صورت قانونی نانوشته از پشتوانۀ تشویقی نیز برخوردار است. بسیاری مواقع با پژوهش‌هایی روبه‌رو می‌شویم که در آنها فقط شباهت‌ها و تفاوت‌های یک مفهوم را در دو سنت فکری متفاوت بدون نظر و توجه به تاریخ مفاهیم (history of concepts) بیان کرده‌اند. بخشی از این خطا به این استدلالِ نامصرّحِ نامعتبر بازمی‌گردد که در یکی از آن دو سنت فکری واژه یا واژگانی معادل با واژه‌ای وجود دارد که در سنت فکری دیگر در بر آن مفهوم مورد نظر دلالت می‌کند؛ برای مثال، اگر در یکی از رویکردهای فلسفی مبنای حقوق بشر براساسِ dignity توجیه (justified) شده است، پژوهش‌هایی وجود دارد که به‌دلیل معادل قرارگرفتنِ واژۀ «کرامت» در برابرِ "dignity"، آیۀ 70 سورۀ اسراء قرآن («لقد کرّمنا بنی آدم») را در تطبیق با رویکرد اشاره‌شدۀ فوق، مبنای حقوق بشر در نظر می‌گیرند.

این سنخ مطالعات تطبیقیِ خام از توجه به این نکتۀ بنیادی غافلند که به وِزانِ تغییر مفهوم انسان، تمامی مفاهیمی که حول آن به وجود آمده است نیز تغییر می‌کند و وجود لفظ معادل در یک سنت فکری دیگر می‌تواند کاملاً رهزن باشد. درست است که در زبان فارسی برای معادل الفاظی نظیرِ
"human", "God", "'right', "responsibility'', "democracy", "science", ...
به‌ترتیب واژگانی همچون «انسان»، «خدا»، «حق»، «مسئولیت»، «مردم‌سالاری»، «علم» و ... وجود دارد و برخی نیز در متون اسلامی آمده است، اما مفاهیم دال بر آنها در غرب در سنت، فرهنگ و تاریخی کاملاً متفاوت شکل گرفته‌اند؛ برخی از آنها برآمده از ظهور انسانی هستند که پس از رنسانس سر برآورده است و جهانِ یونانی- رومی (Greco-Roman world) و سنت مسیحی را پشت سر خود دارد.

🔍 هرچند باید آگاهانه از پژوهش‌های تطبیقی در معنای خام و به‌غلط جاافتادۀ آن پرهیز کرد، در عین حال، توجه به این نکتۀ ظریف ضروری است که از این هشدار نباید مسدودبودنِ راه فهم (understanding) را نتیجه گرفت. گرچه امکان فهم مفاهیمی که در سنت تاریخی دیگری شکل گرفته‌اند، آنگونه که برای انسانِ آن سنت و تاریخ رخ می‌دهد، وجود ندارد، اما هرمنوتیک فهم (hermeneutics of understanding) مقتضی آن است که برای فهم دیگری - در افقی که ممکن است-، نخست، خودِ تاریخیِ خویش را بشناسیم، دوم، به تفاوت‌ها آگاه باشیم و با مقایسۀ روندوآیندیِ مداوم این آگاهی را در پروسۀ فهم حفظ کنیم و سوم، آگاهانه از خود فاصله بگیریم و تا حد ممکن برای فهم دیگری، خود را گشوده داریم. در چنین شرایطی است که پژوهش تطبیقی (Comparative Research) و فلسفۀ تطبیقی (Comparative Philosophy) به شیوه‌ای درست محقَق می‌شود.

https://t.center/DoingPhilosophy
✍️ ایرانیان و فرهنگ ایرانی از دیدگاه امانوئل کانت / #دکتر_حمیدرضا_سعادت_نیاکی

💥1. کانت در کتاب خود با عنوان Beobachtungen über das Gefühl des Schönen und Erhabenen (مشاهداتی در باب احساس امر زیبا و والا) (1766) دربارۀ ایرانیان می‌نویسد:
"Die Perser die Franzosen von Asien. Sie sind gute Dichter, höflich und von ziemlich feinem Geschmacke. Sie sind nicht so strenge Befolger des Islam und erlauben ihrer zur Lustigkeit aufgelegten Gemüthsart eine ziemlich milde Auslegung des Koran. ... Der Schiraswein soll der Kostlichste in der Welt sein."
«ایرانیان فرانسویان آسیا هستند. آنها شاعرانی خوب، مردمانی مؤدب و خوش ذوق هستند. آنها را نمی‌توان پیروان چندان جدی اسلام دانست و خُلق‌وخوی شاد و مسرورشان به آنها رخصتی می‌دهد تا حد زیادی تفسیری با مسامحه از قرآن داشته باشند. ... شراب شیراز باید لذیذترین شراب دنیا باشد.»

در توضیح سخن کانت، می‌توان به سه نکته اشاره کرد:
نخست اینکه فرهنگ ایرانی و جهان فرانسوی هر دو شاعرانه‌اند و این شاعرانگی در شعر پارسی و زبان فرانسه تبلور یافته است (همچنین، شراب شیراز با شراب‌های شهرۀ فرانسوی پهلو به پهلو می‌زند).
دوم اینکه اشارۀ کانت به نحوۀ مواجهۀ ایرانیان با اسلام ناظر به حقیقتی تاریخی- فرهنگی است که دو سده بعد، هانری کُربن به بیانی دیگر، با اصطلاح «اسلام ایرانی» یادآوری کرده است. شاید سخن دکتر جواد طباطبایی هم که می‌گوید: «ایران اگرچه به‌طور رسمی همچون ناحيه‌ای در جهان اسلام بود، اما هرگز بخشی از آن به شمار نمي‌آمد. من برای توضیح این وضع پرتعارض ایران تعبیر ايرانِ "در بيرونِ درون اسلام" به کار برده‌ام»، با توجه به این سخن کانت برای ما بهتر قابل درک باشد.
سوم اینکه هرچند کانت این جملات را 23 سال پیش از انقلاب فرانسه نوشته است، اما با توجه به تسلط حیرت‌انگیز او به خُلق‌وخو و حال‌وهوای ایرانیان می‌توان به این وجه مشابهت نیز اشاره کرد که همان‌گونه که فرانسوی‌ها با انقلاب به تأسیس حکومت قانون نائل آمدند، ایرانی‌ها هم نخستین مردمان خاورمیانه بودند که با انقلاب (انقلاب مشروطه) حکومت قانون تأسیس کردند. زمانی بهتر به تیزبینی کانت پی می‌بریم که در ادامه فقرۀ ذکرشده ژاپنی‌ها را انگلیسی‌های آسیا معرفی می‌کند:
"Die Japoneser könnten gleichsam als die Engländer dieses Welttheils angesehen werden"
«ژاپنی‌ها را می‌توان انگلیسی‌های این قاره در نظر گرفت».
همان‌طور که می‌دانیم، ژاپن و انگلستان، هر دو، نه با انقلاب، بلکه با رفورم، حکومت قانون تأسیس کردند.

🖼 2. کانت در «درس‌گفتارهای منطق بلومبرگ» که انتشارات کمبریج برگردان انگلیسیِ آن را در کتابی با عنوان ( Lectures on Logic) گرد آورده است، به این مطلب اشاره می‌کند که پیش از آغاز فلسفه در یونان، به خلاف اقوام دیگری که آموزه‌های موجود در میان آنها معجونی از خرافه‌ها، مهملات، موهومات، جادو جمبل‌ها و آئین‌های کودکانه بود، ایرانیان (Persians) جزو نخستین مردمانی بودند که شروع به نظرورزی‌ (speculation) کردند. البته کانت در «درس‌گفتارهای منطق وین» گوشزد می‌کند که پیش از آغازیدن فلسفه و حاکمیت لوگوس (logos)، نظرورزی نه از راه مفاهیم (concepts)، بلکه از مجرای ایماژها (images) صورت می‌گرفت.

اشارۀ کانت به نظرورزی از کانال ایماژها می‌تواند معرفی‌کنندۀ یکی از چشمگیرترین ویژگی‌‌های حکمت (wisdom) ایرانی به شمار ‌آید و شاید از این‌رو ست که نمادها جایگاه بلندی در ایران‌زمین داشته است. نمونۀ روشن آن را می‌توان در جشن باستانی #نوروز Nowruz (برای نمونه در سفرۀ هفت...) مشاهده کرد که نمادها در آن نقش مهمی ایفا می‌کنند. نمادها دربردارندۀ معانی‌ای هستند که به‌شکلی غیرمستقیم بر آنها دلالت می‌کنند. این معانی گاه برآمده از خِرد فرزانگان و حاوی لطایف حکمت‌آمیزند.

https://t.center/DoingPhilosophy
✍️ آیا وجود هر نوع قانونی در یک کشور به معنای «حاکمیت قانون» است؟/ #دکتر_حمیدرضا_سعادت_نیاکی

💥حاکمیت قانون (The Rule of Law) یکی از نشانه‌های حکمرانی خوب (good governance) است. اما آیا اگر مصوباتی با طی روندی به تصویب مراجع صالح برسند و جنبۀ قانونی بیابند و اجرا هم بشوند، حاکمیت قانون محقق شده است؟

گرچه روند اشاره‌شده شرط لازم حاکمیت قانون است، اما تا زمانی که قانون مصوب با حقوق بنیادین بشر و اخلاق جهانی، به‌مثابۀ شروط کافی، منطبق نباشد، نمی‌توان از «حاکمیت قانون» سخن به میان آورد (Decoste, 2002: 1006).* این مطلب در تعریف سازمان ملل متحد از «حاکمیت قانون» نیز آمده است: «قاعده‌ای کلی در حکمرانی که در آن تمامی اشخاص، مؤسسات و نهادهای عمومی و خصوصی از جمله خودِ حکومت در مقابلِ قوانین مسئول و پاسخ‌گو باشند؛ قوانینی که به‌نحوی آشکار منتشر می‌شوند، به‌گونه‌ای برابر اجرا می‌شوند و به‌نحو مستقل مورد حکم قضایی قرار می‌گیرند. قوانینی که با موازین و استانداردهای جهانیِ حقوق بشر سازگارند. همچنین، حاکمیت قانون مستلزم اقداماتی به‌منظور اطمینان از رعایت اصول برتری قانون، برابری در مقابل قانون، انصاف در اجرای قانون، تفکیک قوا، مشارکت در تصمیم‌سازی‌ها، قطعیت قانونی، دوری‌گزینی از خودسری، و شفافیت قانونی و رویه‌ای است» (UN, 2004: 4).**
بسنده‌کردن به طی یک روند شکلی به‌عنوان شرط لازم صرف، راه را برای مجازدانستن هر تجاوزی به آزادی به‌شرط آنکه از راه فرایند حقوقی اِعمال شود، مجاز می‌داند (Alder, 2002: 74- 75).***

🔍 با این توضیح، کسانی که مدعی‌اند حاکم‌کردنِ قانون برآمده از دل فلان ایدئولوژی یا بهمان دین و مذهب بر پهنۀ یک سرزمین حاکمیت قانون است، یا دربارۀ ادبیات موضوع جاهل‌اند یا فریبکارانه مرتکب مغالطه می‌شوند؛ زیرا «حاکمیت قانون» ارتباطی با «حاکمیت از طریق قانون» که هدف آن استفاده از قانون (اعم از #قانون_ظالمانه ) برای تسلط بر شهروندان و پیشبرد اهداف یک‌سویۀ حاکمیت است، ندارد (Stanford Encyclopedia of Philosophy).***

* Decoste, F. C. (2002). "Redeeming the Rule of Law". Alberta Law Review. Vol. 34 (4).
** The Rule of LAW and Transitional Justice in Conflict and Post-Conflict Societies: Report of the Secretary- General, UN SC. UN Doc. S/2004/616.
*** Alder, John (2002). General Principles of Constitutional and Administrative Law. London: Palgrave Macmillan.
**** The Rule of Law, Stanford Encyclopedia of Philosophy.

https://t.center/DoingPhilosophy
📝 چرا از فردایِ انقلاب، «آزادی» مهم‌ترین ایده و هدف است؟/ #دکتر_حمیدرضا_سعادت_نیاکی

💥انقلابیون در تمامی انقلاب‌های دنیا تا لحظۀ اسقاطِ رژیم مستقر، «آزادی» را شعار خود قرار داده‌ و می‌دهند. این نظر نه‌تنها در موردِ انقلاب کبیر فرانسه صادق است که در آن، «آزادی» (Liberté) شعار محبوب انقلابیون به شمار می‌آمد و شعارهای «برابری» (Égalité) و «برادری» (Fraternité) رتبه‌های بعدی را از حیث محبوبیت دارا بودند؛ بلکه حتی در انقلاب سوسیالیستی بلشویکی اکتبر 1917 روسیه نیز پوستر «بهای آزادی» (Заем свободы) بیش از همه توده‌های مردم را برمی‌انگیخت. دلیل این پدیده روشن است؛ انقلابیون بیش از هر چیز بر آزادی از بند رژیم مستقر متمرکزند؛ همان که آیزایا برلین آن را «آزادی از» (freedom from) می‌نامد. اما چه می‌شود که برخی انقلاب‌ها پس از به ثمر رسیدن، استبداد، دیکتاتوری، خودکامگی یا تمامیت‌‌خواهی را با شکل و شمایلی جدید بازتولید می‌کنند؟
اگر فریاد آزادی فقط تا لحظۀ «آزادی از» رژیم سر داده شود و پس از استقرار حکومت جدید، انقلابیون در عمل به دنبال تحقق هر چیزی غیر از آزادی (ایدئولوژی، مذهب، صدور انقلاب و...) بروند و آرمان‌های بشری همچون عدالت، برابری، استقلال، پیشرفت و غیره را، نه زیر سایۀ آزادی، بلکه با کنارنهادنِ آزادی در اصطلاحی که برلین «آزادی برای» (freedom for) می‌نامد، پی بجویند، سرنوشتی جز بازتولید استبداد و دیکتاتوری در انتظارشان نخواهد بود. تنها راه عدم ابتلا به چنین سرنوشتی به‌کارگیری تمام سرمایه‌ها برای تحقق «آزادی برای آزادی» (freedom for freedom) است.
📖 نخستین گام برای واقعیت‌یابیِ این هدف، مشارکت همۀ انقلابیون در تدوین #پیش‌نویس_قانون_اساسی‌ است؛ پیش‌نویسی که در ماده‌ماده و بندبندِ آن آزادی برای آزادی در تمام ابعاد، وجوه و سطوح حیات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جاری باشد.


https://t.center/DoingPhilosophy
بررسی فلسفی نافرمانی مدنی
🎧 فایل صوتی

📝 بررسی فلسفی نافرمانی مدنی

✍️ نویسنده:
#دکتر_حمیدرضا_سعادت_نیاکی

متن 1
متن 2
متن 3
متن 4


@DoingPhilosophy
مغالطهٔ آرزواندیشی
🎧 فایل صوتی

📝 مغالطۀ آرزواندیشی (wishful thinking fallacy)

✍️ نویسنده:
#دکتر_حمیدرضا_سعادت_نیاکی

متن


https://t.center/DoingPhilosophy
بی‌اعتباری برچسب شبهه در قلمرو تفکر فلسفی
🎧 فایل صوتی

📝 بی‌اعتباری برچسب «شبهه» در قلمرو تفکر فلسفی

✍️ نویسنده:
#دکتر_حمیدرضا_سعادت_نیاکی


متن

https://t.center/DoingPhilosophy
صفحۀ یوتیوب #دکتر_حمیدرضا_سعادت_نیاکی حاوی درس‌گفتارهای ایشان به آدرس زیر راه‌اندازی شده است. با سابسکرایب‌کردن (subscribe) و کلیک روی🛎، فردِ سابسکرایب‌کننده هر بار به‌محض بارگذاری ویدئوی جدید از آن مطلع می‌شود.

https://www.youtube.com/channel/UC7e8ZukHgSLUwCv43lgRBJQ?view_as=subscriber
آیا بنا بر معیارهای فلسفه‌ورزی نظر یا عقیده هرکسی محترم است؟
🎧 فایل صوتی

📝 آیا بنابر معیارهای فلسفه‌ورزی، نظر یا عقیدۀ هر کسی محترم است و باید به عقاید هم احترام بگذاریم؟

✍️ نویسنده:
#دکتر_حمیدرضا_سعادت_نیاکی

متن

https://t.center/DoingPhilosophy
Forwarded from Hamidreza
به دخترم، رونیا
دخترم، هرگز نخواهم گفت "باید" چگونه زندگی کنی. هیچ بایدی در کار نیست. اما اگر مجهز به 《تفکر نقاد》 شوی، مطمئنا هیچگاه هیچ فکر برآمده از یک فرهنگ بیمار، هیچ آداب و رسوم بی فایده، هیچ ایده خرافی، هیچ پروپاگاندای ایدئولوژیک، هیچ فشار اجتماعی و خلاصه، هیچ زنجیر ذهنی نخواهد توانست تو را از مسیری که خودت، خود اصیل تو، انتخاب کرده ای، باز دارد.

#حمیدرضا_سعادت_نیاکی
📝 به مناسبت روز جهانی زنان در ریاضیات/ #دکتر_حمیدرضا_سعادت_نیاکی

💥 پرفسور #مریم_میرزاخانی (22 اردیبهشت 1356- 23 تیر 1396) - بزرگترین دانشمند یکصد سال اخیر ایران- جایزۀ فیلدز را دو سال پیش از مرگ بسیار زودهنگامش، در سن 38سالگی (اوت 2014) به‌دلیل کار بر روی «دینامیک و هندسۀ سطوح ریمانی و فضای پیمانه‌ای آنها» دریافت کرد. پس از دریافت این جایزه که در حکم نوبل ریاضیات است، بسیاری از چهره‌های علمی جهان پیام دادند؛ از جمله #ریچارد_داوکینز در حساب توییتریش کسب این جایزه را به مریم تبریک گفت.
ملکۀ ریاضیات از سوی نشریۀ پاپیولار ساینس آمریکا در 2005 یکی از ده ذهن جوان برتر دنیا شناخته شد. او در سال 2008، زمانی که فقط 31 سال داشت، به درجۀ استادتمامی دانشگاه استنفورد دست یافت. وی شمار فراوانی جایزه‌های چشمگیر بین‌المللی را در برگه‌های زرین زندگی کوتاه چهل‌سالۀ خود به ثبت رساند.

🔍 جیمز کارلسون از انستیتو ریاضیات کلِی (Clay) می‌گوید: «میرزاخانی در یافتنِ ارتباطات جدید عالی‌ست. وی می‌تواند به‌سرعت از یک مثال ساده به‌ یک دلیل کامل از نظریه‌ای ژرف برسد». میرزاخانی گفته بود: «گاهی اوقات احساس می‌کنم در یک جنگل بزرگ هستم و نمی‌دانم به کجا می‌روم؛ ولی به‌طریقی به بالای تپه‌ای می‌رسم و می‌توانم همه چیز را واضح‌تر ببینم. آنچه رخ می‌دهد، واقعاً هیجان‌انگیز است». همچنین از او نقل شده است که: «پرارزش‌ترین بخش مطالعۀ ریاضی لحظه‌ای‌ست که می‌گویی: آها! ذوق کشف و لذت فهمیدن چیزی جدید، احساس ایستادن بالای یک بلندی و رسیدن به دیدی شفاف و واضح».

🔻این سخنان یادآور دو ویژگی از ویژگی‌های هر فیلسوف است: 1. نامشخص‌بودن نتیجه از ابتدای راه فلسفه‌ورزی و 2. کل‌نگری. لذت کشف او را از سطح محاسبات صرف به افق فلسفه و متافیزیکِ ریاضیات ارتقا داده بود. پُرمایگی اندیشۀ فلسفی #مریم_میرزاخانی به حدی است که به گفتۀ مقاله‌ای که پس از درگذشتش در وبسایت خبری دانشگاه استنفورد امریکا قرار گرفت، می‌تواند در فهم چگونگی تشکیل جهان هستی و تفهیم میدان‌های کوانتومی در فیزیک به یاری فیزیکدانان بیاید و نگرش‌های فلسفی هستی‌شناسانه را تحت تأثیر خود قرار دهد.

📚 اتحادیۀ بین‌المللی انجمن‌های ریاضی جهان روز تولد پرفسور #مریم_میرزاخانی، 12 مِی مصادف با 22 اردیبهشت را «روز جهانی زنان در ریاضیات» نام نهاد. یادش گرامی

https://t.center/DoingPhilosophy
📝 ضروری‌ترین و فوری‌ترین وظیفۀ متفکران و نخبگان جوامع تحت استبداد/ #دکتر_حمیدرضا_سعادت_نیاکی

🔍 به نظر می‌رسد غالب مردم، نخبگان و اندیشمندان جامعه‌ای که تحت سیطرۀ یک نظام استبدادی به سر می‌برند، آنچنان در تنگنا و فشار قرار دارند که خواستۀ آنها صرفاً جنبه‌ای سلبی می‌یابد، بی‌آنکه اندیشۀ ایجابی برای دوران پسااستبداد داشته باشند. در چنین حالتی، پس از نفی وضع موجود نیز از بازتولید استبداد مفرّی نخواهد ماند؛ همان‌گونه که #هگل در مورد رخدادهای مربوط به انقلاب فرانسه معتقد بود انقلاب با خود، حکومتِ وحشتی را مستقر کرده است که شکلی مستبدانه به خود گرفته و شبیه به حکومتی شده که جایگزینش گردیده و تنها تفاوت در این است که شاه به هیئتی پنج ‌نفره تبدیل شده است.
(The Philosophy of History, 470- 471).
🛎 با لحاظِ ضرورت توجه به جنبۀ ایجابی، به نظر می‌رسد حیاتی‌ترین و فوری‌ترین وظیفۀ متفکران و نخبگان جوامع تحت استبداد، زمینه‌سازی فکری برای تهیۀ #پیش‌نویس_قانون_اساسی باشد؛ برای نمونه، آنچه موجب ثبات و انسجام قانون اساسی ایالات متحدۀ امریکا از 1789 تا کنون شده و در طول بیش از ۲۳۰ سالی که از آن گذشته، جز افزوده‌شدن اصلاحیه‌هایی به آن، تغییر خاصی نکرده، پشتوانۀ محکمی‌ست که به‌میانجیِ 85 مقالۀ فدرالیست در 1787 و 1788 به قلم الکساندر همیلتون، جیمز مدیسون و جان جِی صورت گرفت. هدف از نوشتن این مقالات تأثیرگذاری بر مردم با نیتِ انتخاب نمایندگان خود در کنوانسیون قانون اساسی 1788 بود که مسئول تدوین #پیش‌نویس_قانون_اساسی ایالات متحده به شمار می‌آمد.
💥 بنابراین، اولویت مهمی که باید از طرف متفکران جوامع تحت استبداد جدی انگاشته شود، عبارت است از تولید، انتشار و هم‌رسانی نوشته‌هایی که مقدماتِ تدوینِ #پیش‌نویس_قانون_اساسی با ویژگی‌های زیر را دارا باشد: همه‌جانبه‌نگری، حفظ استقلال کشور، مهار قدرت فردی و گروهی، تضمین‌ آزادی در ابعاد گوناگون آن و اشتمال بر تبعیض مثبت به‌منظور توانمندسازی کسانی که به‌لحاظ تاریخی مورد تبعیض قرار گرفته‌اند.
https://t.center/DoingPhilosophy
8 مارس، روز جهانی زن مبارک
🌺🌺🌺🌺🌺🌺
در طول قرن 19و اوایل قرن 20، جنبش زنان بر رفع نابرابری در حقوق قانونی و عمدتاً به دست آوردنِ حق رأی متمرکز بود. از نیمۀ دوم قرن 20 تا دهۀ پایانی آن، جنبش زنان طیف گسترده‌ای از نابرابری‌ها را هدف قرار داد و فقط محدود به نابرابری‌های قانونی نشد و بیشتر متوجه مقابله با فرهنگ مردمی و افزایش آگاهی زنان از ظلمی بود که بر آنان می‌رفت.
اگر بگوییم جنبش زنان تا پیش از قرن 21 جنبۀ حقوقی داشت (اعم از حقوق قانونی و حقوق اخلاقی)، وجه متمایز این جنبش در قرن جدید و زمانه‌ای که در آن قرار داریم، ادعای فلسفی آن است: «نگرش زنانه». این رویکرد تمامی ابعاد زندگی از هنر گرفته تا اخلاق، سیاست، حقوق، وسایر وجوه زندگی را تحت تأثیر خود قرار داده است.
متأسفانه در کشور ما فعالان مجبورند درگیر منعطف‌ساختن قوانین باشند، آن‌هم نه برای به رسمیت شناختن حقوق زنان در قانون- که دغدغۀ دو قرن پیش کنشگران مدافع زن بوده است-، بلکه برای کم‌کردن ظلم‌هایی که بر آنان می‌رود. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
#دکتر_حمیدرضا_سعادت_نیاکی

https://t.center/DoingPhilosophy
Audio
قطعۀ 《master of wars》 آهنگی است که #باب_دیلن آن را در زمستان 1962- 1963 نوشت. اعتراض دیلن در این آهنگ به جنگ سرد و اثرات خانمان‌سوزی بود که بر زندگی مردم عادی می گذاشت.

#اوکراین
#جنگ



🎼🎹🎺🎸🎻🎷🪘🎤

@DoingPhilosophy
چاپ یادداشت فوق با عنوان «تأملی در نسبت حکومت‌های توتالیتر با حکومت‌های دیکتاتوری و استبدادی در دیدگاه هانا آرنت»در روزنامۀ مردمسالاری 👇🏻

https://www.mardomsalari.ir/images/magazine/0001/files/atfl00005658-0002.pdf
📝 تأملی در نسبت حکومت‌های توتالیتر با حکومت‌های دیکتاتوری و استبدادی در دیدگاه هانا آرنت/ #دکتر_حمیدرضا_سعادت_نیاکی /قسمت چهارم (پایانی)

⚙️ 6. ششمین وجه مایز رژیم‌های توتالیتر و تمامیت‌خواه با اقسام حکومت‌های خودکامه این است که در رژیم‌های توتالیتر مفاهیم به‌صورت آنچه نزد آنها ایدئال و تراز دانسته می‌شود، بازتعریف می‌شوند. در واقع، هر تعریفی از یک مفهوم و ایده و هر مصداقی از آن که با تعریف رژیم توتالیتر همخوانی نداشته باشد و در زمرۀ آن نگنجد، موضوع جُرم و عامل آن مجرم و محکوم به نابودی است؛ به‌گونه‌ای‌که هیچ رد و نشانی از او باقی نماند. #آرنت در این زمینه می‌نویسد: «دگرگونی در مفهوم جرم و مجرم‌ها شیوۀ نوینی است که پلیس مخفی در نظام توتالیتر به کار می‌بندد. مجرمان مجازات می‌شوند و عناصر نامطلوب از زمین پاک می‌شوند. آنها نه‌تنها ردّ و نشانی از خودشان پشت سر و در یاد و خاطرۀ عزیزان باقی می‌گذارند. یکی از سخت‌ترین وظیفه‌های پلیس مخفی آن است که با اخذ جان محکوم، حتی آن ردّ و نشان‌ها را نیز نابود می‌سازد» (The Origin of Totalitarism).

☄️ 7. هفتمین ویژگی خاص رژیم‌های تمامیت‌خواه در این است که به قول #آرنت «انگارۀ مرکزی توتالیتاریسم بر ممکن‌بودن همه‌چیز استوار است. در نتیجه، با حذف سیستماتیک تمامیِ موانع واقعی به فقدان معنا و سرانجامی وحشتناک می‌انجامد؛ حاکمان می‌توانند هر جرمی را مستحق مجازات تشخیص دهند، جدا از آنکه آن جرم را مرتکب شده است یا نه». با چنین انگاره‌ای مبنی بر امکان هر چیزی، خشونت‌ها و قساو‌ت‌هایی از رژیم‌های توتالیتر سر می‌زند که بی‌سابقه است و نشان می‌دهد انسان‌ها تا چه حد می‌توانند شر باشند؛ حدی که تا پیش از بروز آن از مخیّلۀ کسی عبور نکرده بود.

#هانا_آرنت در جلد سوم ریشه‌های توتالیتاریسم به این حقیقت اشاره می‌کند که توتالیتاریسم فقط قِسمی از اقسام و شکلی از اشکال خودکامگی و استبداد نیست؛ بلکه اگر استبداد شبیه برهوت و واجد شرایطی باشد که زندگی انسان را سخت و طاقت‌فرسا می‌کند، توتالیتاریسم «توفان شن» است که همۀ زندگی را مدفون و جهان را نابود و محو می‌سازد.
https://t.center/DoingPhilosophy

لینک قسمت اول: https://t.center/DoingPhilosophy/527
لینک قسمت دوم: https://t.center/DoingPhilosophy/530
لینک قسمت سوم: https://t.center/DoingPhilosophy/532
📝 تأملی در نسبت حکومت‌های توتالیتر با حکومت‌های دیکتاتوری و استبدادی در دیدگاه هانا آرنت/ #دکتر_حمیدرضا_سعادت_نیاکی /قسمت سوم

🔅4. شاخصۀ چهارمی که از نوشته‌های #هانا_آرنت برای حکومت‌های توتالیتر می‌توان دریافت و آن را از فرم‌های گوناگون حکومت خودکامه بازشناساند، این است که در نظام‌های استبدادی، دیکتاتوری و اقتدارگرا ارادۀ جدی برای جلب حمایت توده‌ای و پرورش جماعت فداییِ حاکم مستبد وجود ندارد؛ اما رژیم‌های توتالیتر هم به‌دنبال برخورداری از حمایت توده‌ای هستند و از این‌رو، نمایش افراطی و اغراق آمیزِ به‌اصطلاح «تودۀ ملت» در پروپاگاندای دولتی امری حیاتی است، و هم وفاداری بی‌قیدوشرط و تغییرناپذیر ازسویِ فداییانی که هویت مستقل و متفرّدی ندارند، بی‌خویشتن‌ شده‌اند و با ذهنی خیال‌باف و بریده از واقعیت، از پیشوا اسطوره می‌سازند، مطلوبِ بی‌چون‌وچرای این نوع رژیم‌های تبهکار به شمار می‌رود.

⚡️5. پنجمین تفاوت مهمی که می‌شود به آن اشاره کرد، این است که در حکومت‌های خودکامه حاکمان پس از بیان سخنان دروغین، بر جلوه‌دادن تحقق آن نزد جماعتِ تحت سلطه اصراری ندارند؛ اما در رژیم‌های توتالیتر تمام امکانات برای اینکه نشان دهند سخنان دروغین شخص حاکمِ توتالیتر عین واقعیت است، به کار گرفته می‌شود و به‌اصطلاح، دست به «واقعیت‌سازی» می‌زنند.

ادامه دارد...
https://t.center/DoingPhilosophy

لینک قسمت اول: https://t.center/DoingPhilosophy/527

لینک قسمت دوم: https://t.center/DoingPhilosophy/530
Telegram Center
Telegram Center
Канал