🔷️ برای انجام اصلاحات در بودجه لازم است بخشی از مصارف و هزینهها کاهش یابد و از سوی دیگر بخشی از منابع غیرواقعی با منابع سالم و واقعی جایگزین شود. برای مثال ممکن است لازم باشد رشد هزینههای جاری (از قبیل حقوق و دستمزد و...) کاهش یابد یا اینکه مالیاتهای جدیدی در مجلس وضع شود یا اینکه مثلاً سیاست ارز ترجیحی (4200) اصلاح گردد.
🔶️نباید در این زمینه سیاسیکاری رخ دهد بهعنوانمثال منظور از هوشمند کردن مالیاتها مانند حذف معافیتهای مالیاتی، وضع مالیات بر خانه و دارایی لوکس، اخذ مالیات از مجموع درآمد افراد، اخذ مالیات از عایدی سرمایه، افزایش نرخ مالیات بر ارزش افزوده (به جز کالا و خدمات اساسی مردم) به معنای افزایش گرفتن مالیات از کارگر، کارمند و تولیدکننده نیست بلکه گرفتن از قشری است که درآمد و سرمایهی خود را بهجای بهکارگیری در روند تولید کشور در بازارهای غیرمولد مانند طلا، خودرو، ارز، زمین و... وارد میکند و یا قشری از جامعه که از دادن مالیات فرار میکند.
🔷️ هم چنین در موضوع حقوقها و دستمزد کارکنان بخشهای دولتی باید کارکنان و بازنشستگان درنظر بگیرند که با وجود اینکه به نظر میآید افزایش حقوق آنها به نفع آنهاست (مثلاً حقوق آنها 50 درصد رشد کند یا 1.5 برابر شود) اما در حقیقت به علت تورم ایجاد شده در پی کسری بودجه و افزایش هزینههای هر فرد (مثلاً قیمت کالاها یا خدمات در جامعه 3 برابر شود) در مجموع به ضرر آنها تمام خواهد شد.
🔶️اگر هدف افزایش حقوق کارکنان دولت، حمایت آنها در مقابل گرانیها است باید توجه کرد که منابعی که در اختیار دولت است، منابع عمومی بوده و متعلق به همه ملت است. عمده اقشار ضعیف جامعه کارمند دولت نیستند. به عبارت بهتر، رشد متعارف حقوق کارکنان دولت و توجه خاص به اقشار نیازمندتر جامعه، میتواند بهعنوان یک سیاست اصلاحی مدنظر قرار گیرد.
🔷️ اگر قرار است 25 درصد حقوق کارمندان را اضافه کنیم، امّا در کنار آن تورم 40 تا 50 درصدی هم داشته باشیم، مثل این است که دست در جیب مردم کردهایم و پول برمیداریم.
#قسمت_دوم🖋علیرضا نجف دولابی دانشجوی پزشکی
#بودجه_۱۴۰۰#آگاه_سازی🆔 @valasr_bmui🆔 @dntmui