Смотреть в Telegram
کتاب " غروب بت ها (یا فلسفیدن با پتک) " نوشته فریدریش نیچه ترجمه داریوش آشوری "غروب بت ها"، فراورده آخرین سال زندگانی پر بار فکری فردریش نیچه (۱۸۴۴-۱۹۰۰) است. این کتاب آخرین اثری بود که خود نیچه منتشر کرد، اما هنگامی که در ژانویه ۱۸۸۹ از چاپ درآمد، او بیمار شده بود و از کارهایش دیگر خبر نداشت. پیش نویس غروب بتها را نیچه، با سرعتی شگفت یعنی در هفت – هشت روز، در فاصله ۲۶ اوت تا ۳ سپتامبر ۱۸۸۸، در اقامتگاه تابستانی اش در سوییس نوشت. نیچه میخواست غروب بتها درآمدی فشرده و کوتاه بر فلسفه او باشد؛ او در این کتاب با زبانی فشرده، اما چالاک و سرزنده، تبر بت شکنی اش را بر تمامی بتهای دیرینه و نو، کلاسیک و مدرن میکوبد و به تمامی بنیادهای متافیزیک میراث افلاطون و سقراط و یونانیت در کل، تا بازسازی های مدرن آن، به ویژه به دست کانت، حمله میبرد. هدف او نقاب برگرفتن از چهره همه پیش داوری هایی است که جماعت، از فیلسوف و نافیلسوف، در طول هزاره ها به آنها به عنوان حقیقت باور داشته اند و آنها را پرستیده اند... شاید بهترین وصف برای این کتاب همانی باشد که خود نیچه در زندگی نامه فکری خویش-همان کتاب نامدار اینک، مرد؛ با آن ستایشگری بی پروا از خویش، درباره غروب بتها کرده است: " در این کتاب که صدو پنجاه صفحه هم نمیشود، با آن لحن شادمانه و سرنوشت سازش، اهریمنی میخندد... کتابی است بر روی هم بی مانند، که پرمایه تر از آن، بر پای خویش ایستاده تر از آن، زیر و زبر کننده تر از آن، و شریرتر از آن کتابی نیست. کسی که بخواهد درکی برق آسا از آن داشته باشد که پیش از من همه چیز چه واژگون ایستاده بوده است، می باید از این کتاب بیاغازد. آنچه عنوان کتاببت می نامد، درست همان چیزی است که تاکنون حقیقت نامیده میشده است. غروب بتها به زبان ساده یعنی پایان کار حقیقت دیرینه..." برگرفته از "نیچه و غروب بتها، نوشته داریوش آشوری، آغاز کتاب کتاب غروب بتها در هشت فصل روایت شده است. "نکته پردازی ها و خدنگ اندازی ها" عنوان فصل است که در آن نیچه ۴۴ عبارت و جمله‌ را به صورت جداگانه نوشته است که هرکدام مضمونی خاص را دنبال میکنند: " شادمانی چه کم مایه میخواهد! نوای یک نی انبان و بس. بی موسیقی زندگی که زندگی نبود! آلمانی ها گمان میکنند که خدا هم آواز میخواند ". در فصل دوم "مسئله سقراط" نیچه مفهوم زندگی را هدف میگیرد و اندیشه های سقراط به عنوان نماینده ای از تفکر بی ارزشی زندگی را بررسی میکند: " فرزانه ترین مردان همه‌ روزگاران درباره زندگی یکسان داوری کرده اند: زندگی به هیچ نمی ارزد... همیشه و همه جا همین آوا از دهانشان شنیده شده است: آوایی آکنده از شک، از اندوه، آکنده از بیزاری از زندگی، از نپذیرفتن زندگی ". در فصل بعدی با عنوان "عقل در فلسفه"، نیچه درباره مسائل بنیادی فلسفه مثل حقیقت، نمود و صیرورت (شدن) سخن میگوید. فصل چهارم کتاب با عنوان "اخلاق همچون ضد طبیعت"، نگاهی انتقادی به دین مسیحیت به دلیل سرکوب امیال انسانی دارد. نیچه از روحانی کردن و سرکوب کردن طبیعت و هوس انسان گلایه میکند: "" کلیسا با شورها با ریشه کن کردنشان میجنگد، با ریشه‌کن کردن به هر معنایی: روش اش، درمان ‌اش، اخته ‌گری ست. هرگز نمیپرسد که "یک هوس را چگونه می‌توان روحانی و زیبا و خدایی کرد؟ " "". فصل پنجم "چهار خطای بزرگ انسان" را معرفی میکند. "جابجایی نتیجه و علت"، "رابطه‌ نادرست علیت"، "علتهای حاصل از وهم و خیال بشر" و "اراده آزاد" چهار خطای مطرح شده در این فصل هستند. در فصل ششم "بهبودبخشان بشریت"، حقیقت و واقعیت اخلاقی انکار میشوند. همچنین، روح و اخلاق آلمانی بررسی میشود و جامعه آلمان رو به نابودی توصیف میشود. فصل هفتم "پویندگی های مرد نابه هنگام" نام دارد. در این فصل نیچه، از بسیاری از اندیشمندان و مکاتب مثل سوسیالیسم و آنارشیسم انتقاد میکند. به‌عنوان مثال "ویکتور هوگو"، دریای چرندیات و "امیل زولا"، لذت بردن از بوی گند توصیف میشوند. "داستایوفسکی" و "استاندال" تنها کسانی هستند ‌که، نیچه آنها را ستایش میکند. در فصل انتهایی نیز با عنوان "آنچه من وامدار باستانیان ام" نیچه از تاثیر یونانیان باستان بر افکارش سخن میگوید. |فایل pdf| |فایل صوتی| ╔═.🍃.══════╗    🆔 @Discourseees ╚══════.🍃.═
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Бот для знакомств