در پایان دههی پنجاه میلادی، نوم چامسکی، زبانشناس آمریکایی و بنیانگذار مکتبِ صورتگرای زایشی-گشتاری، نقدی مفصل و کوبنده بر کتاب "رفتار کلامی"، نوشتهی بی. اِف. اسکینر ، روانشناس صاحبنام و رفتارگرای آمریکایی و مبدعِ شرطیسازیِ کنشگر، نوشت. برخلاف اسکینر که میپنداشت کودکان زبان اول را درست مثل هر عادت دیگری بهتدریج و بهیُمنِ محرکهای کافی از محیط میآموزند، چامسکی استدلال میکرد که کودکان در دورهی کوتاه زبانآموزیشان به قدرِ کافی در معرض محرکهای زبانی قرار ندارند و بهدلیل فقر محرک، تبیین رفتارگرای اسکینر و شرطیسازی کنشگر او قادر نیست روند بسیار سریع و صددرصد موفق زبانآموزی کودک را تبیین کند.
او توضیح داد همین واقعیت که کودکِ سالمِ انسانی دستور فوقالعاده پیچیدهی زبان را - هر زبانی - در مدتی بسیار کم میآموزد به این معنی است که زبان امری ذاتی در انسانهاست و آنها اساساً برای انجام چنان کارِ دشواری برنامهریزی شدهاند هرچند مختصات و پیچیدگیهای دادهپردازی و فرضیهسازی چنین تواناییای هنوز نامعلوم است.
چامسکی با نقد تأثیرگذار خود اقتدار رفتارگایان را در هم شکست به سیطرهی آنها بر زبانشناسی و فلسفه و علم شناختی پایان داد. شش سال بعد، یعنی در سال ۱۹۶۵، او در کتاب "جنبههایی از نظریهی نحو" برای نخستینبار از نظریهی دستور همگانی (Universal Grammar) یا UG رونمایی کرد.
این دستور، بهزعمِ چامسکی، دانشِ درونی انسانها دربارهی دستور بنیادیِ همهی زبانهای بشری است که هر فرد انسانیِ سالمی در بدو تولد واجد آن است. طبق این نظریه، هر گویشور زبانی ذاتاً دستهای اصولِ انتزاعی از بدو تولد در مغزش وجود دارد که بین همهی زبانها مشترک است، و دستهای دیگر، یعنی پارامترها، که ویژهی زبانی است که او متناسب با محیط رشد خود میآموزد.
از نظر چامسکی، قوّهی نطق (language faculty) فطریِ انسان است و بنیادی زیستشناختی و ژنتیکی در مغز دارد. این قوّه طی جهشی در فرآیند تکامل انسان خردمند پدید آمده و کارکردی شناختی داشته است و ایجاد ارتباط صرفاً یکی از محصولات جانبی آن است. از همین رو، او تکامل در زبان را نمیپذیرد، یعنی نمیپذیرد که زبان انسانی شکلِ تکاملیافتهی نظامهای ارتباطیِ ابتدایی بوده است و بنابراین، هیچ سنخیتی با نظامهای ارتباطی سایر جانداران، هر قدر هم پیچیده، ندارد. چامسکی حتی پا را از این هم فراتر میگذارد و میگوید قوهی نطق و دانش زبانی از دیگر قوای ذهن (مانند هوش، تفکر و استدلال منطقی، شناخت، اصلها و ملاحظات اجتماعی و فرهنگی و ارتباطی ناظر بر کنشهای زبانی) استقلال دارد.
چامسکی، که زبان را عضوِ ذهنیِ (language organ) انسان میداند، میگوید درست است که حیوانات از نظامهای ارتباطی پیچیده و متنوعی استفاده میکنند ولی هیچ جانداری، جز انسان، زبانی را که ما در اختیار داریم در اختیار ندارد و از همین رو این ویژگی انسانها در واقع گونهویژه است، یعنی مختصِ انسانهاست. در نگاه او، اگر چه میتوان با آموزشْ شامپانزهها را قادر ساخت شمار حیرتانگیزی نشانه را به کار ببرند و از این زبانِ نشانهای برای ارتباط با ما یا ارتباط با یکدیگر استفاده کنند، ولی نمیتوان انکار کرد که زبان انسانی، خصوصاً نحو که هستهی مرکزی و موتور محرکهی زبان است، چیزی منحصربهفرد و یگانه است.
طی چهار دههی پایانی قرن بیستم، چامسکی در آثار مختلفش به تبیین جنبههای مختلف پدیدهی UG پرداخت و کوشید اصول انتزاعیِ درون این سازوکارِ زیستی را برشمارد و بر این نکته پای فشرد که تنها UG است که میتواند بهخوبی تببین کند چرا کودک انسانی قادر است نظامی بینهایت پیچیده از قواعد را ظرف مدتی کوتاه با ضریب موفقیت صددرصد بیاموزد.
تقریباً از همان آغازِ ارائهی نظریهی دستور همگانی، مخالفتها با آن از گوشه و کنار دنیای زبانشناسی آغاز و نقدهایی، چه در قالب کتاب و چه در قالب مقاله، بر آن نوشته شد که تا امروز هم ادامه دارد. منتقدان تقریباً تمامی استدلالهای چامسکی را مبنی بر وجود پدیدهی UG، ازجمله سرعت یادگیری کودک ، مسئلهی سن، فقر داده، جهانیها یا همگانیهای زبانی و گونهویژه بودن زبان، زیر سؤال بردند و بهطور کلی منکر وجود چنان پدیدهای شدند.
چامسکی و هوادارانِ UG هم البته نقدها را تا جایی که توانستند پاسخ دادند.
- عبدالرضا شهبازی
◾️برخی منابع
▫️دبیرمقدم، محمد (۱۳۹۵). زبانشناسی نظری؛ پیدایش و تکوین دستور زایشی. ویراست سوم. تهران: انتشارات سمت
▫️Chomsky, Noam (1959). “Review of B. F. Skinner Verbal Behavior”.
▫️Chomsky, Noam (1965). Aspects of the Theory of Syntax.
▫️Chomsky, Noam and Berwick, Robert C. (2015). Why Only Us: Language and Evolution.
▫️Sampson, Geffrey (2005). The ‘Language Instinct’ Debate.
@dirinenegar