🔸بسم الله الرحمن الرحیم
🔸#داستان_آشنایی_با_شهید_بزرگوار آشنایی من
با شهید آقا محمد رضا دهقان امیری
👌💚 اولین بار که
با ایشون آشنا شدم خیلی احتیاج داشتم به کمک یه دست مهربون و غیب
😔که وسط هیاهوی زندگی خانم طوسی عزیز به همسرم آدرس و تاریخ سالگرد شهادت آقا محمد رضا جان رو ارسال کردند
👌از اونجایی که من و همسرم دو دنیای متفاوت داریم ولی متاسفانه آدم های دنیا عادت ندارند به این تفاوت ها و دائم در حال قضاوت و دخالت هستند و
با خودم می گفتم جمع خانواده مذهبی ها منو قبول میکنند بینشون یا ...
❤۱۷ سال پیش پا روی تمام آنچه قرار بود باشم گذاشتم و بخاطر عموی شهیدم
💚و خوابی که دیدم
💚به خواستگار طلبه ام که پایه ۴ حوزه بودند جواب مثبت دادم .
💍آخه عموم رو خیلی دوست داشتم و این یه احساس دلی بود.البته انگار میدونستم چقدر باید سختی بکشم تا در کنار همسرم باشم ولی یه نشونه داشتم به نام عموم
❤🙏که تموم دلخوشیه من در تمام لحظات زندگیم هستند و هر وقت کم میارم عمو شاهرخ ...
اما از لحظه ای که وارد حیاط خونه ی آقا محمد رضا جان شدم و دعا و مناجات و روضه انگار ایشون ایستاده بودند جلوی کتابخانه و
با همون چشمهای گیرا و سخن گو و دست به ادب و بغل کرده ایستاده نگاهم میکردند ...
دیگه هراسی از دیدگاه آدم ها نذاشتم و برام مهم نبود نگاه آدم ها...
و تمام لحظه ها فقط کنار آقا محمد رضا جان بودم و فقط ایشون رو دیدم و بس...
و یه لحظه میفهمیدم تموم شده مجلس باید برم...
تمام اون ۳ روز من فقط
با ایشون نجوا و درد و دل کردم باور بفرمائید هر چی که گفتم ایشون میگفتن میدونم ...
نه مثل یک پسر بیست ساله
👌 بلکه یک پدر
👌 ...
یک پدری که دخترش براش خیلی عزیزه و نگران دخترشه ...
😔 من ایشون رو اینطور درک کردم
💚❤️💚❤راستی آقا محمد رضا جان کی و چطور تونستی در بیست سالگی یک بزرگ مرد باشی و یک مرد کامل ...
مثل یک پدر ...
مثل یک امام زاده ...
چرا قصه ی همه ی شما شهدا یه جوره آقا محمد رضا جان ...
همگی تو سن کم به بزرگی دست پیدا کردید ...
همگی آقا زاده اید ؟ نه امام زاده اید ...
✨ادامه دارد...ʝסíꪀ➘
@Delneveshte_shahid_dehghan