«سیل کِردن» به معنای نگاه کردن است. این واژه در بعضی گویشهای مناطق لک نشین «سِیر» تلفظ میشود، اما همان معنا از آن بر میآید. گاهی این سیل کردن به خاطر عبرت و پند گرفتن است، آنچنانکه در ابیات «موگه» گفته میشود: سیل که ن ئه ر ئی فلکه وه گرد وژم کردیه ستیزه (این چرخ گردون را نگاه کنید که چگونه با من سر ناسازگاری دارد، پس ای مردمان از آن برحذر باشید.) گاه این واژه و محتوای آن نوعی معنویت و صداقت را میرساند: مِ دوریشه کیِ بی خیر ئو بیرم مردم گدای پیل من گدای سیرم در بیت بالا منظور از بیخیر بودن این است که به دنبال جمعآوری خیرات نیستم و فقط نگاه کردن و محو تماشای دوست شدن هدف من است. گاه با این واژه نگاه محبوب را می.طلبند، آنچنانکه در ابیات ترانۀ قدیمی لکی سوزه سوزه: سوزه سیلم که لوئی بکه زرد حکیمم تو بین کی مِ داشدم درد در فرهنگهای شناختهشدۀ فارسی، اثری از آن نیست، اما در «فرهنگ واژگان مترادف و متضاد» در مورد سیر که تلفظی دیگر از این واژه است، میخوانیم: حرکت، دور، تفرج و تماشا. در فرهنگ پهلوی نیز به گونهای از همین تلفظ اشاره شده و آن هم به معنای پاییدن که مفهومی از نگاه کردن را در خود دارد: سراینیتن srayenitan = پاییدن، حراست، نگهداری/سراییتن srayitan = سرودن و شعر گفتن، پاییدن. یکی از خوانندگان افغانی به نام آریانا سعید، در ترانهای از این واژه استفاده میکند که نشاندهندۀ گذشتهای نزدیک و همریشه در اقوام ایرانی و زبان آنهاست. فصل روییدن گلها آمد نوبت سیل و تماشا آمد.
منابع: فرهنگ پهلوی، گردآوری دکتر بهرام فرهوشی و دیگران فرهنگ واژگان مترادف و متضاد
شبکۀ ریشهشناسی، دانشگاهی برای ریشهیابی زبانها و گویشهای ایرانی