در اعتراض به حذف لاریجانی میتوانستم با قوت بیشتری در تنور تحریم انتخابات بدمم اما سیاست عرصهی قهر و آشتی نیست. من راستش خیلی تحلیل روشنی ندارم که ناظر بر پدیدهی خودبراندازی سوپرانقلابیها، ریاست جمهوری مسعود پزشکیان چقدر میتواند عمر جمهوری اسلامی را بیشتر کند اما شک ندارم دولت مسعود قادر است نحسی این سالهای جمهور را تا حد زیادی رفع و رفو کند. پزشکیان در جایی بین مرز تذبذب خاتمی و تبختر روحانی میتواند نماد مشکلگشایی باشد؛ همهی محاسن سید اصلاحات و شیخ دیپلمات را داشته باشد لیکن فاقد معایب خاتمی و روحانی باشد. اگر میگفتند روحانی تن به کار نمیدهد و اگر مینوشتند خاتمی رئیسجمهوری صرفاً گفتمانی با اکسسوری ناز با خنده یا گریه است، خب هیچ کدام از این وصلهها به پزشکیان نمیچسبد؛ نه به خلقیات خصوصی مسعود، نهایت شخصیت سیاسی او. مسعود پزشکیان حتی از محمود احمدینژاد هم تعامل بیشتری با توده دارد و اساساً چند و چون همنشینی با پابرهنهها را بلد است لیکن نقل سیاستمدار اصیلی است که از عیوب متعدد محمود هم مبراست. پزشکیان اگر چه مردمدار است اما پوپولیست نیست و اگر چه زندگی به نسبت سادهای دارد ولی کمونیست نیست و اگر چه جنم مبارزه با زر و زور و تزویر را دارد لیکن اهل پروندهسازی و عقدهگشایی نیست. گذشته از همهی اینها، نسبت همخونی پزشکیان با ترکها و کردها نیز نسبت همخون دلی او با عموم معترضها میتواند برگ برندهی بزرگ مردی باشد که اگر چه کمتر از مدعیان حزباللهیگری کر و کور مایه از المانهای محبوب دههی شصت میگذارد اما نیک اگر بنگری اشبهالناس به ظاهر و باطن شهدای دههی شصت همین مسعود پزشکیان است. عاقلهمردی که میتوان او را جمع تخصص و تعهد خواند. کسی که هم زبان حاکمیت را و هم زبان ملت را همزمان میفهمد و به وقتش به رویهی کجدار و مریز اشراف کامل دارد، نه عجب که حتی آلوده به معایب موسوی و کروبی هم نباشد. پزشکیان بسته به مشی و منشش این قابلیت را دارد که حتی برای امثال من هم محبوب باشد. من هزاری هم اگر در باب مظلومیت #مهسا و #نیکا و #مهرشاد و #حمیدرضا بنویسم، باز درست یا غلط حزباللهی خوانده میشوم. کم نیستند مثل من حزباللهیهای خسته از حاکمیت یکدست حزباللهیهای امام صادقی. اظهر من الشمس است که امثال من به امثال زاکانی و جلیلیان رأی نمیدهند ولی من به همین وضوح که دارید میخوانید مینویسم که دیگر هرگز به باقر قالیباف هم #رأی نخواهم داد. مسئله روشن است. قالیباف درگیر نوع احمقانهای از سیاستورزی است که از سویی بیشترین فحش را از پایداری و دیگر انشعابات مصباح و مصباحیون میخورد و از سویی دیگر به خاطر چهار تا صندلی بیشتر در بهارستان حاضر است با همین جماعت ائتلاف بکند که هیچ؛ جای لاس هم بزند. در میان روزنامهنگاران کشور هیچ کس اندازهی من به خاطر حمایت از باقر هزینه نداده. من سال نود و دو با وجود انتقادهایی که در مقطع هشتاد و هشت از قالیباف کرده بودم، نیز با علم بر نفرت بلندگوهای مرسوم حزبالله از قالیباف، بدون هیچ مزد و منتی از حاجباقر دفاع کردم، چرا که معتقد بودم باقر، هم در قیاس با جلیلی و هم در مقایسه با روحانی نسبت مستقیمتری با مدیریت اجرایی کشور دارد. مدیریت اما سیاست هم میخواهد که معالاسف پای قالیباف در سیاست درست مثل عدالت لنگ میزند. لنگ میزند که او، هم از منتقدها فحش میخورد، هم از معتقدها. قالیباف مادام که این شجاعت را نداشته باشد که محکم بگوید من با گشت ارشاد مخالفم و مادام که این صداقت را نداشته باشد که یک بار برای همیشه دربارهی مفاسد ریز و درشت اطرافیان سببی و نسبیش شفافسازی کند و مادام که حاضر نباشد یعنی قادر نباشد از کم و کیف ثروت صادق محصولی در مقام عابربانک مصباح و مصباحیستهایی مثل جلیلی تحقیق و تفحص کند، رأی من یکی را نخواهد داشت؛ منی که به خاطر او- یعنی به خاطر کشور- لگد به محبوبیت خودم در میان حزباللهیها زدم و البته عین خیالم هم نبود. چند خط بالا را دوباره بخوانید. خواهید فهمید علت تفوق پزشکیان را بر قالیباف. من با اینکه تا همین چند وقت پیش هم داشتم شماری از اصلاحطلبها را میزدم ولی اذعان میکنم: پزشکیان قبل از آنکه به دوم خردادیها مرتبط باشد، ربط به سوم خردادیها دارد و خوب که نگاه کنی میفهمی حلقهی وصل سوم خرداد شصت و یک با دوم خرداد هفتاد و شش فقط یک مفهوم است: جمهوریت... 🔹️ و من با همین نیت جمهوریت به مسعود پزشکیان رأی خواهم داد. کاش به عرصهی سیاست نگاه مطلقنگر نکنیم. اگر تو خوانندهی عزیز هم فکر میکنی کشور بیش از این ظرفیت استفاده از عقاید مشعشع مصباح و هر سه نسل بیشعور شاگردانش را ندارد، بسمالله... #حسین_قدیانی