دانش‌های زبانی (واژگان، املا و دستور)

Канал
Логотип телеграм канала دانش‌های زبانی (واژگان، املا و دستور)
@daneshhayezabaniПродвигать
7,6 тыс.
подписчиков
https://t.center/joinchat/BhCRBz7zxn0NxzreT-vu7A دانش‌های زبانی: دستور زبان، لغت، املا و... درس، سؤال، تست، آموزش در سه سطح دبیران،دانشجویان و دانش‌آموزان عزیز
نوع وابستهٔ وابسته در کدام عبارت متفاوت است؟ (تألیفی)
Anonymous Quiz
10%
بیم عقرب جراره
18%
دموکراسی قرن بیستم
61%
کرانهٔ رود تیبر
11%
دریای تصورات تاریخی
نوع وابستهٔ وابسته در عبارت «آخرین چراغ امپراتوری روم» چیست؟ (تألیفی)
Anonymous Quiz
11%
صفت مضاف‌الیه
89%
مضاف‌الیه مضاف‌الیه
نوع وابستهٔ وابسته در مصراع «آیین طریق از نفس پیر مغان یافت» چیست؟ (تألیفی)
Anonymous Quiz
22%
صفت مضاف‌الیه
78%
مضاف‌الیه مضاف‌الیه
نکته‌هایی از دستور خطّ فارسی

پسوند «-سان»، «-گر» و «-گری»

پسوند «-سان» همواره با نیم‌فاصله/ بی‌فاصله از واژۀ پیش‌از خود نوشته می‌شود، مگر در: همسان، یکسان

پسوندهای «-گر» و «-گری» در واژه‌هایی که نویسۀ پایانی آن‌ها «ها»ی ملفوظ یا «ط» و «ظ» باشد، جدا نوشته می‌شوند: توجیه‌گر، افراط‌گری و نیز در واژه‌هایی که نویسۀ پایانی آن‌ها «ی» باشد، درصورتی‌که دشوارخوان گردد، با نیم‌فاصله/ بی‌فاصله نوشته می‌شوند: لاابالی‌گری.

برگرفته از کانال فرهنگستان
🍁🍁
C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌
@daneshhayezabani
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═‌
#واژه‌شناسی
#عینک


«آیا عینک واژه‌ای #پارسی است یا عربی؟»

عینک غلط ساختگی می‌باشد و به جای آن #آیینک درست است.
در پارسی قدیم، شیشه را #آبگینک  می‌نامیدند، که معنی  آن آب ماننداست. سپس کسانی آن را  آیینک خواندند. ( آیینه هم گفته می‌شد)

سر کلمه آبگیینه و آیینه و آیینک  یکی است ولی هر کدام به معنی جدای دیگری بکار می‌رود.

منبع:
📕مجله پیمان
#احمد_کسروی


C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌
@daneshhayezabani
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═‌
یکی از واژگانی که جای خالی آن در فرهنگ‌های معاصر حس می‌شود واژه‌ی «فرمالیته» است. این واژه در فارسی در معانی «ظاهری» و «تشریفاتی» به کار می‌رفته است:

❇️ «آزمون استخدامی‌ فرمالیته است. پذیرفته‌ها از پیش مشخص‌اند.»

در سال‌های اخیر، این واژه گسترش معنایی یافته است و آن را می‌‌توان، کمابیش، با توضیحات زیر مدخل کرد:

🟢 «برنامه‌ی تصویربرداری از عروس و داماد، چند روز پیش از جشن اصلی. طی این برنامه، از عروس و داماد در جاهای مختلف و با لباس‌های متنوع عکاسی و فیلم‌برداری می‌شود و تصاویر را در مراسم عروسی و فیلم عروسی نمایش می‌دهند و برای چاپ عکس یادگاری استفاده می‌کنند.»

#استادحسین‌جاوید
🍁🍁
C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌
@daneshhayezabani
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═‌
تَکامَد
در اصطلاحِ زبان‌شناسیِ پیکره‌ای، «تکامد» یعنی واژه‌ای که فقط یک بار در یک متن یا پیکره به کار رفته‌است. به عبارتِ دیگر، یعنی «واژۀ یک‌بارمصرف».

واژۀ «تکامد» (تک + آمد/ ‍امد)، که به قیاسِ «بسامد» (بس + آمد/ ‍امد) ساخته شده‌است، معادلِ اصطلاحِ یونانیِ hapax legomenon است که به همین صورت در انگلیسی و دیگر زبان‌های اروپایی به کار می‌رود.

زبان‌شناسان می‌گویند که در پیکره‌های بزرگ، تکامدها حدودِ چهل تا شصت درصدِ واژه‌ها را تشکیل می‌دهند.

تکامدها در قرآن
در قرآن تعدادِ زیادی تکامد هست. مثلاً «زنجبیل» فقط یک بار در قرآن (سورۀ ۷۶، آیۀ ۱۷) آمده و بنا بر این تکامد است.
چند تکامدِ دیگر در قرآن:
إرَم
استحیاء
أمّارة
بابِل
تسنیم
دراهم
زمهریر
سُرادِق
سعید
سلسبیل
سلسلة
فرع
کوثر
مستغفرین
مکتوب
هاروت

یا مثلاً در دیوانِ حافظ، واژۀ «سنجاب» فقط یک بار به کار رفته‌ و تکامد است:
خفته بر سنجابِ شاهی نازنینی را چه غم/
گر ز خار و خاره سازد بستر و بالین غریب

چند تکامدِ دیگر در دیوانِ حافظ:
بولَهَبی
دجّال‌فعل
روباه
روزنامه
زُجاجی
طِنَبی
مصطفوی
مُلحِدشکل

یا واژۀ عربیِ «مُغَربَل» (سوراخ‌سوراخ مثلِ غربال) در شاه‌نامه تکامد است:
نشانه دوباره به یک تاختن/
مُغَربَل ببود اندر انداختن

#استادبهروزصفرزاده

#واژه‌شناسی
🍁🍁
C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌
@daneshhayezabani
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═‌
دانش‌های زبانی (واژگان، املا و دستور)
🌸 با سلام و آرزوی سلامتی معرب و دخیل (1) معرب، واژه های غیر عرب که عربی شده اند. دخیل، واژگانی که از بیرون بخصوص عربی وارد زبان فارسی شده اند. مُکرٌد، واژه هایی که با اندکی تغییر وارد کوردی شده و جامه کوردی پوشیده اند. قبل از تحقیق…
🌾
*عربی در فارسی*  



   لزومی ندارد که تمام کلمات عربی از زبان فارسی بیرون رانده شود. این ها غنایم و ثروت و سامانی هستند  که در دادوستد زبانی در میدانِ مصلحت، دست ما افتاده و باید از آنها استفاده کرد.

    از طرف دیگر، زبان عربی به‌خصوص در مسائل فلسفی و علمی درحکم پشتوانهٔ زبان فارسی است. این منحصر به زبان ما هم نیست. لاتینی برای زبان انگلیسی درست مانند همان عربی است برای ما.

   نگران کلمه‌های عربی نباید بود. زبان ما عناصر غیرلازم را که ضرورت ندارد و می‌شود از آنها صرف‌نظر کرد، کنار می‌گذارد.

   زبان در طی تحولی طبیعی، در پاسکاری کلمات، شروع به پاکسازی میکند!

   از نیم سده پیش، عده‌ای کوشیده‌اند واژه‌های عربی را از زبان فارسی حذف کنند. تجربه‌هایی هم شده‌است، ولی به جایی نرسیده‌است و نخواهد رسید.

    بخشی از واژه‌های فارسی ریشهٔ عربی دارد و تمام مردم آن را استفاده می‌کنند؛ درست مثل واژه‌های فرانسوی یا لاتین در زبان انگلیسی.

  عربی، در نظر ایرانیان، زبان علمی به‌شمار می‌رفته، همان‌طور که لاتینی برای انگلیسی‌ها زبان علمی بوده‌است.
از سویی، عربی زبان دیانت مردم است و این فاکتور، به سهم خود تاثیر بسیار بسزایی دارد.


#سنایی
🌾

C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌
@daneshhayezabani
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═‌
🌸
با سلام و آرزوی سلامتی

معرب و دخیل (1)

معرب، واژه های غیر عرب که عربی شده اند.

دخیل، واژگانی که از بیرون بخصوص عربی وارد زبان فارسی شده اند.

مُکرٌد، واژه هایی که با اندکی تغییر وارد کوردی شده و جامه کوردی پوشیده اند.


قبل از تحقیق اخیر تصور بنده بر این بود که اگر واژگان عربی را از پارسی، پالایش کنیم این زبان، زیان می بیند
و چیزی از آن بر سفره زبان نمی ماند و لذا
از اینمه تاثیر بر زبان فارسی و کوردی، اندکی متاثر بودم اما در بازبینی و مراجعه به قاموس "لسان العرب" از ابن منظور و قاموس " المنجد" تالیف لویس معلوف، بعینه معاینه نمودم که بی شمار لغات فارسی و برخی از کلمات کوردی بدون تغییر یا با تغییرات اندک و جابجایی حروف و جایگزینی حروف قریب المخرج، در زبان عربی داخل شده اند.
تحقیق حاضر به این نتیجه رسیده که قبل از اسلام، و در دوران جاهلیت ورود واژگان فارسی و کوردی به عربی سیر صعودی تری داشته است و این تاثیر بعد از اسلام هم مستدام بوده است.اما بعد از ورود اسلام
و پذیرش آن، این زبان عربی است که بیشتر موثر واقع می‌شود.

اینکه قبل از اسلام ورود واژگان بیشتر بوده به این خاطرست که در دوران قبل از اسلام عرب بادیه نشین بوده، زندگی بسیار ابتدایی و سطحی و ساده داشته، در حالیکه ایرانیان در همه ی زمینه های فرهنگی، سیاسی، اجتماعی اقتصادی، بازرگانی، صنعتی، کشاورزی، دریایی، رزمی و جنگی و موسیقی... از اعراب پیشرفته تر بوده اند.

تاجران وقت با حمل کالاها و هنرمندان با ارائه خدمات، اسامی فراوانی را در زمین زبان عربی کاشته اند. اما بعد اسلام که کتاب و صاحب کتاب مکرر به کسب دانش و هنر ولو درچین باشد، تاکید می‌کنند و در مدتی زمانی نه چندان مدید، التفات به اقسام علوم، اذهان امت واحده اسلام را بخود مشغول می‌کند و در سایه این تاکید دینی دانشمندانی نامی در دامان آن پرورش می یابند که اکثریت این بزرگان برخاسته از ایران اند.

ایرانیان به اسلام خدماتی شایسته و بایسته نموده اند. بینش و منش دین بیشتر بوسیله قلم و زبان ایرانیان، نشر می یابد.

در گستره سفره ی عظیم فرهنگ و تمدن اسلامی سهم ایرانیان از خود اعراب بیشتر است. ایرانیان راهبر و پیشوای مسلمین در پیشتازی علم در همه زمینه ها شدند...

اما شماری از کلمات کوردی که مستقیم و با تغییراتی اندک وارد زبان عربی شده اند:

الدلَق : دَلَک.

زلبق: (جیوه فارسی) _ اصل کوردی ست ژیوه که با واسطه فارسی عربی شده است.
الدردَبیس: دردی پیس

الوٌر : لوور، لورک (پنیر درجه 2)

کعکه: کاکه، الکعک، کاک

الشوربا : شوربا

الجولق: جه وال

البنک: بنکه، (مقر، مرکز)

البابونه : بیبون که بابونه فارسی هم ازین است

الباشق: باشو (نوعی پرنده)

الجَزَر : گی زَر. (هویج)

کلماتی که قبل از اسلام از فارسی وارد عربی شده و به وفور رواج یافته و تعدادی در قرآن هم آمده اند:

سرادق : سراپرده

الاِستبرق: ستبر. (منظور، پارچه کلفت و ضخیم) سه بار آمده

الفردوس: پردیس و پردَوس (باغ)

الیاقوت: یاقوت

الاِبریج(الاِبریق) آبریز. 13 بار

الجُرف: ژرف


تقدیم به پیشگاه همکاران مکرم

#سنایی

🌸

C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌
@daneshhayezabani
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═‌
🏢 به مناسبت سالگرد تأسیس بیمۀ ایران (۱۵ آبان ۱۳۱۴)

از تاریخ ۱۹ شوال ۱۲۹۵ (۲۴ مهر ۱۲۵۷) که دولت ایران به اتحادیۀ عمومی پست بین‌المللی پیوست، واژۀ بیمه در برابر assurance فرانسوی به‌کار رفت که این واژه نیز از assecuratio، به‌معنی تأمین و اطمینان، مشتق شده‌است. نخستین اقدام در زمینۀ بیمۀ اجتماعی، بیمه کردن کارگران راه آهن سراسری بود و در ۳۰ اسفند ۱۳۰۹ طرح تشکیل صندوق احتیاط کارگران طرق و شوارع را تصویب شد.
ریشۀ واژۀ «بیمه» روشن نیست. برخی، مانند فرهنگ نظام و فرهنگ فارسی معین، آن را از «بیما»ی اردو و هندی دانسته‌اند؛ اما، بنابر فرهنگ ریشه‌شناختی فارسی، این واژه در هندی نیز بیگانه به‌شمار می‌آید. دکتر #حسین_محبوبی_اردکانی چنین می‌نویسد: «کلمۀ بیمه هندی است و گویا نخستین ایرانی‌ای که آن را در کتاب و نوشتۀ خود آورده‌است عبداللطیف شوشتری است که در کتاب تحفةالعالم آن را ذکر کرده‌است... . نخستین اقدام عملی درمورد برقراری این عمل در سال ۱۳۰۸ ه‍.ق صورت گرفته‌است؛ چه‌آنکه #اعتمادالسلطنه در یادداشت روز دوم جمادی‌الاولای ۱۳۰۸ نوشته‌است که...: شنیدم دولت ایران به کمپانی روس امتیاز اطمینان جان و مال داده‌است که در فرانسه «آسورانس» [assurance] می‌گویند. اعتمادالسلطنه نام کمپانی را ذکر ننموده‌است، و اساساً معلوم نیست که آیا واقعاً این امتیاز صادر شده یا نه، و آیا به مورد اجرا درآمده یا خیر، لکن در حدود ۶۲ سال پیش معاملات بیمه در ایران توسط دو مؤسسۀ روسی معروف به تادژدا و کافکاز مرکوری، یعنی مریخ قفقاز، شروع شده‌است» (جلد ۲، ص ۱۸۱). این واژه در تحفةالعالم (نگارش: ۱۲۱۶ ه‍.ق) چنین آمده‌است: «... و هرگاه آفتی رسد، بعد از انقضای شش ماه از رسیدن خبر به اینجا، ما آن زر را با زری که در بهای بیمه از او گرفته‌ایم، صد را پنج از همگی به‌جهت اخراجات برداشته...»، که از این متن به‌نظر می‌رسد لفظ بیمه و کارکرد آن در آن زمان کاملاً رایج و آشنا بوده‌است.
هرچه هست، فرهنگستان ایران (۱۳۱۴–۱۳۲۰) این واژه را پذیرفت و چنین تعریف کرد: «عملی است که اشخاصی، با پرداخت پولی، مسئولیت کالا یا سرمایه یا جان خود را به عهدۀ دیگری گذارند، و بیمه‌کننده در هنگام زیان باید مقدار زیان را بپردازد». واژه‌های بیمه‌گزار و بیمه‌گذار نیز هردو به‌کار می‌روند، اما ترجیح فرهنگستان زبان و ادب فارسی بر نگارش «بیمه‌گذار» است که در آن فرد (مشتری) ضمانت چیزی یا امری را به بیمه‌کننده یا «بیمه‌گر» می‌سپارد و برعهدۀ او می‌گذارد. «گذاردن»/ «گذاشتن» در فرهنگ فارسی معین و لغت‌نامه، علاوه بر «گذاشتن» و «نهادن»، به‌معنی «محول کردن» و «موکول کردن»، «منعقد کردن»، «برقرار کردن»، و «برپا داشتن» هم آمده‌است.

با استفاده از: فرهنگ ریشه‌شناختی زبان فارسی (دکتر محمد حسن‌دوست)؛ فرهنگ فارسی معین؛ لغت‌نامه (دهخدا و دیگران)؛ فرهنگ نظام؛ تحفةالعالم (عبداللطیف شوشتری)؛ پیکرۀ دادگان فرهنگستان زبان و ادب فارسی؛ تاریخ مؤسسات تمدنیِ جدید در ایران (دکتر حسین محبوبی اردکانی)؛ فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی؛ وبگاه دانشنامۀ جهان اسلام.

✍🏻 سمانه ملک‌خانی

📚 دکتر حسین محبوبی اردکانی (۱۰ مهر ۱۲۹۴ -۲۳ آبان ۱۳۵۶)

#واژه_شناسی
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
🍁🍁
C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌
@daneshhayezabani
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═‌
جزیره‌های کوچک و بزرگ مثل وصله‌های رنگارنگ بر (تیلسان / طیلسان) آبی مدیترانه دوخته شده است.
Anonymous Quiz
14%
تیلسان
86%
طیلسان
Dingo 24
<unknown>
🎧 آواپخشِ "دینگو"
(مجموعه ای زبان‌شناختی، درباره زبان‌هایِ باستانیِ فلاتِ ایران و ریشۀ زبان‌هایِ امروزی)
✔️ برنامۀ بیست و چهارم: پیشینۀ زبانِ فارسی در شیراز و دگرگونی‌هایِ آن تا امروز
🎙 مانی پارسا و شهریار صیامی

👈 در این برنامه، گریزی می‌زنیم به یک شهر کهنِ ایران یعنی شیراز و بررسی زبان‌شناسانۀ آن، و به این پرسش جواب می‌دهیم که زبان اصلی قدیمی این شهر چه بوده و آیا شباهتی به زبان امروزی آن داشته یا نه؟ در این قسمت، از گونه‌های مختلف زبان فارسی در سروده‌های "حافظ" و "سعدی" و"شاه داعی شیرازی" گرفته، تا مسئلهٔ جنجالی "فِلکه گازو" سخن می‌گوییم . با ما همراه باشید. 
        #دینگو #زبان_شناسی #تاریخ_زبان_فارسی     (کانالِ "بارانِ دل")
🖋 در خانوادۀ زبانیِ هند و اروپاییِ نخستین، "دینگو" یعنی "زبان". واژه‌هایِ tongue، language هم با "دینگو" همریشه اند.


📝 ویرایش | واژه‌ها و واژگان

ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ

◄ سینا بسته‌ها/ *بستگان را به ترتیب اندازه مرتب کرد.

🖊 چرا در جملهٔ بالا، واژهٔ «بسته» را با «ــ‌ان» جمع نمی‌بندیم؟ چون «بستگان» برای معنای «قوم‌وخویش» ذخیره شده است و این مفهوم در پایهٔ مفرد وجود ندارد.
ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ

◄ سینا واژه‌ها/ *واژگان را به ترتیب الفبا مرتب کرد.

🖊 چرا در جملهٔ بالا، واژهٔ «واژه» را با «ــ‌ان» جمع نمی‌بندیم؟ چون «واژگان» در برابر اصطلاح «lexicon» وضع شده و معنای آن با «واژه‌ها» متفاوت است.
ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ

◄ شهرداری *ناوهای/ ناوگان حمل‌ونقل تهران را نوسازی کرد.

🖊 اصطلاح «واژگان» از پایهٔ «واژه» و وند اشتقاقی «ــ‌گان» ساخته شده که برای دلالت بر یک مجموعه به‌کار می‌رود. همان‌گونه که «ناوگان» با «ناوها»، و «دانشکدگان» با «دانشکده‌ها» متفاوت است، «واژگان» نیز با «واژه‌ها» فرق دارد و به‌ویژه در متون تخصصی بهتر است «واژه» را به‌صورت «واژه‌ها» جمع ببندیم، نه به‌شکل «واژگان».

@MorphoSyntax
🍁🍁
C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌
@daneshhayezabani
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═‌


📝 ویرایش | پسوندهای «ــ‌گان» و «ــ‌ات»


□ هویت دستوری پسوند اشتقاقی «ــ‌گان» (مثلاً در: فهرستگان) متفاوت با توالی همخوان میانجی /g/ و پسوند جمع «ــ‌ان» (مثلاً در: ستارگان) است. عنصر واژه‌ساز «ــ‌گان» چند کاربرد مختلف دارد که مهم‌ترین آنها در پی آمده‌اند:

❂ مرتبه
◄ دهگان، هزارگان، یگان

❂ مجموعه
◄ رمزگان، ناوگان، واژگان

❂ مکان
◄ شمالگان، جنوبگان، هرمزگان

❂ مناسبت
◄ مهرگان، خردادگان، تیرگان


□ ازآنجاکه «ــ‌گان» در کاربردهای پیش‌گفته وند اشتقاقی است، جمع بستن واژهٔ حاصل با پسوند تصریفی «ــ‌ها»، در بافت مناسب، مانعی ندارد. به همین قیاس، پسوند «ــ‌ات» آنجا که واژه‌سازی کند (مثلاً در: عملیات، انتخابات، صادرات)، عنصر اشتقاقی به شمار می‌آید.

◄ دانشکدگان‌های فنی و هنر رؤسا و معاونان برخی از دانشکده‌های زیرمجموعهٔ خود را منصوب کردند.

◄ تظاهرات‌هایی که این حزب پیش از انتخابات‌های مختلف به‌راه انداخت، جنبهٔ تبلیغاتی داشت.

@MorphoSyntax
🍁🍁
C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌
@daneshhayezabani
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═‌
در بیت زیر چند ترکیب وصفی مشاهده می‌شود؟

آنجا که هرسو صدشهید خفته دارد آنجا که هرکویش غمی بنهفته دارد (تألیفی)
Anonymous Quiz
25%
۴
19%
۵
15%
۶
41%
٧
4_5773702949507173049.pdf
2.3 MB
تست های وابسته با پاسخ
4_5990204833490012664.pdf
2.1 MB
۳۵۰ تست دستور با پاسخ
دستور - انواع «را» - دکتر خلج.pdf
472.7 KB
دستور - انواع «را» - دکتر خلج.pdf
4_5947288468001393208.pdf
253.7 KB
تست دستور پایه دوازدهم با پاسخ نامه


C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌
@daneshhayezabani
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═‌
Telegram Center
Telegram Center
Канал