⭕️ روایتی ناگفته (اما تایید نشده) درباره بخشی از
تاریخ ناگفته دندانپزشکی ایران و چالش ادغام جامعه دندان پزشکی ایران در انجمن اسلامی دندان پزشکی ایران
📌دکتر
#محمدباقر_شهنی_زاده در شماره ۱۱۲ خبرنامه انجمن دندانپزشکان عمومی ایران به بهانه درگذشت
#محمد_شاپوری، کارمند با سابقه جامعه دندانپزشکی ایران، در یادداشتی به بخش ناگفتهای از
#تاریخ_دندانپزشکی ایران اشاره کرده است که آن را در ادامه میخوانید:
♦️شاپوری، مانند رفاقت همیشه زنده است
امروز جوانان
دندانپزشکی تعدادشان بسیار بیشتر از میان سالان و کهنسالان است و اغلب از گذشته
تاریخ دندانپزشکی کم یا بیاطلاع هستند و تصور میکنند آدمهـای حاضر در صحنه همه حقانیت یا بخش بیشتر آن هستند.
آری؛ سرنوشت محمد شاپوری این گونه رقم خورد، کاش خاطرات او را ضبط میکردیم! اما چرا من او را که یک کارمند اداری بوده، در سرنوشت
دندانپزشکی موثر و تعیین کننده میدانم. شاید یک روزی
تاریخ دندانپزشکی را بر خالف
تاریخ نوشتههای قلم خورده باز نویسی کنیم تا بسیاری از ناگفتهها مشخص شود.
در تقابل بین جامع
دندانپزشکی ایران که آنرا طاغوتی و وابسته به سلطنت طلبها میخواندند از یک طرف و انجمن اسالمی
دندانپزشکی ایران) که آن زمان در اختیار اصول گراها بود (از طــرف دیگر، یک نگاهی حاکم بود که امروز شــاید کسی قبول نکند که یک عده به تعداد انگشتان یک دست، خواستار حذف جامعه
دندانپزشکی ایران از صحنه بودند و اینطور شد. به هر حال دستگاه دولتی وزارت کشور خیلی ظاهرا ساده اما پس از سالیان کشمکش وحشتناک طی یک نامه کتبی از طرف اداره ســوم سیاسی بدنبال ســالها مخالفت بــا انتخابات و برگزاری کنگرهها دستور ادغام جامعه
دندانپزشکی ایران و انجمن اسلامی
دندانپزشکی ایران که دو سازمان صنفی با ثبت مجزا و جایگاه حقوقی مختلف بودند را صادر کرد! تا ســال ۱۳۷۰ انجمنهای علمی با مجوز وزارت بهداشت نداشتیم. در ســال ۱۳۷۶ با برگزاری یــک انتخابات تحمیلی در مسجد امیر نارمک، جامعه
دندانپزشکی ایران در انجمن دندانپزشــکی ایران به ضرب زور ادغــام شــد و اکثریت مطلق آنهایی که ســران
دندانپزشکی بودند ادغام را امضاء کردند اما جامعه
دندانپزشکی ایران هنوز طبق قانون وجود دارد و نمیتوان با دســتور آن را منحل کرد اما میتوان آن را با اراده دوباره متولد کرد.
سه سال بعد که مجددا انتخابات برگزار شده بود، من از طریق آقای شــاپوری مطلع شدم که انتخابــات هیأت مدیره و بــازرس مجمع عمومی نوبت دوم انجمن دندانپزشــکی ایران برگزار میشــود، هیچکس از کســانی که بعدا میدان دار و یکه تاز صحنه شــدند، جــرات حضور در صحنه را نداشــتند. چه قدیمیهای جامعه
دندانپزشکی و چه جوانهای آن زمان. رئیس هیات مدیره وقت به شــدت با پذیرش کاندیداتوری جدید مخالفت کرد. به وزارت کشــور رفته و با وساطت دوستان بــا توجه به ماههای اول حاکمیت محمد خاتمی رئیــس جمهور اصالح طلب وارد عرصه شــدیم. خواستار تعویق انتخابات بودیم که نشد پس وارد
عرصه انتخابات شدیم.
پس از ادغام جامعه
دندانپزشکی ایران، شرکت بین المللی دندانپزشکان پارس که با کمک دوستان درست شــده بود اکثریت هیات مدیرههای سالهــای قبــل و برخی اعضاء شــورای عالی جامعه دندانپزشــکی ایران را در آن عضــو کرده بودیم. تقریباً بهمین دلیل درست شده بود. من هم مدیرعامل آن بودم. محمد شاپوری را هم که از انجمن دندانپزشــکی ایران اخراج کرده بودند استخدام کردیم مدیر داخلی شــرکت شــد. دو نفری وارد عرصه انتخابات شــدیم. نقشــهای از تهران تهیه کردیم. شــاپوری تهران را به مناطق بیست گانه تقســیم کرد و تمام پیک موتوریها که آن موقع خیلی هم کم بود، صدا کردیم و اطلاعیه روی کاغذ A۴ نوشتم و تایپ و تکثیر شد و در تهران پخش شد. تمام هزینهها را شخصی پرداخت کردم. حماســهای آفریده شــد، شوری به پا شد،
دندانپزشکی از زیر بار انحصار پر کشــید، آسمانش درخشید.
امــا مشــکل اصلیمــان، داشــتن کاندیدا بــود به هر کــس زنگ میزدم، تمــام مدعیان امروز و دیروز حاکمیت دندانپزشــکی کشور از هر جناح، سنتی جامعه و چپ ســنتی هیچکس جرات نمیکرد که کاندیدا شود. شــورای عالی و هیات مدیرههای جامعه
دندانپزشکی ایران هم شدیدا بر علیه دکتر علی یزدانی موضــع گیری کــرده بود و میگفتند جامعه را فروخته و ادعا میکردند که اموال جامعه
دندانپزشکی را دکتر یزدانی به نام انجمن
دندانپزشکی ایران کرده و نباید میکرد.