❌ نقد کنش سه مدیر حوزه دندانپزشکی در برابر جبر ناموجه مافوق
🔺آن که گفت
آری ، آن که گفت نه! (۱)
دکتر
#کاوه_کاظمیان متخصص رادیولوژی دهان، فک و صورت
📌 اپیزود اول: آنکه گفت آری
۶۴نفر تکنسین سلامت دهان (نیروی حد واسط بهداشتی) به بهداشتکار (نیروی حد واسط درمانی ) تغییر وضعیت دادند. خبری یک خطی، که سیلی از پیامدها را متوجه رشته دندانپزشکی خواهد کرد.
وقتی دریچهای برای ویژهخواری گشوده میشود، دیگر دهها «پترس فداکار» نیز قادر به بستن سد شکسته شده نیستند و حالا بوروکراتهای کهنهکار بار دیگر نه یک رخنه، بلکه شصت و چهار شکست در این مسیر پدید آوردهاند. این چه نگاه و دیدی است که آیندهی تبدیل استثناِت به قاعدههای منتهی به دور زدن قانون در ایران را تشخیص نمیدهد؟
کلید اصلی پیچیدگی موجود روابط و تصمیم گیریهای وزارتخانه، تعارض منافع عمیقی است که مدیران وزارتخانه را درگیر کرده است. بدون هرگونه رودربایستی، دکتر
#حمید_صمدزاده رییس اداره سلامت دهان و دندان، (برکشیده قانون بهداشتکار دهه۶۰) یک تنه به طریق راه بنداز-جا بنداز قانون و آییننامه را چون موم در دستان خود میگرداند تا در گراش نسل آینده همگنان خود را برای به دست گرفتن امور، روانه شبکه های بهداشتی کند که با فرا رسیدن زمان بازنشستگی همراهان قدیمی، از موهبت دندانپزشکان کارمند ماب سر به زیر محروم شده است. مافوق وی، معاون بهداشتی خوش زبان وزیر، در ویدیوی منتشره اعلام می کند که در حمایت از دکتر صمدزاده محکم ایستاده است و منتقدان را پارازیت خطاب می کند، گویی سلسله مراتب وزارتخانه در درشتگویی از یکدیگر الگو برداری می کنند و یکسر آموزه اخلاقی ادب مرد به از دولت او است به طاق نسیان سپرده شده است.
در معاونت آموزشی نیز، دبیرخانه این روزها (همچون رم، شهر بی دفاع ) سخت نااستوار و متزلزل است و سکاندارش دکتر
#حسن_رزمی، با خدماتی که در باب تبدیل وضعیت ۶۴نفر، به منویات وزیر کرده است و به عنوان مدافع و دلسوز جاماندگان پشت آزمون ملی قفل درهای دانشکده های دندانپزشکی به روی آرزومندان از هر راه می گشاید.
#پیوند_دو_حسن (حسن رزمی و حسن قاضی زاده)، آینده رشته دندانپزشکی را دستخوش مخاطراتی کرده است، که پس از افزایش بی رویه تعداد دانشکدهها در دوره ریاست جمهوری احمدینژاد، کمنظیر است. سالها بعد اگر از صنف دندانپزشکان چیزی باقی بماند، نام سران
#آری_گوی این دوره در خاطر سپرده خواهد شد.
📌اپیزود دوم: آن که گفت نه! (۲)
دکتر
#محمدجعفر_اقبال، رییس قبلی دانشکده دندانپزشکی، واجد خصالی نیکو است که نه تنها شاگردان بلکه همکارانش بر آن گواه اند. در این یادداشت قصد برشمردن این نکات را ندارم؛ بلکه قصدم پرداختن به آخرین کنش ایشان است. کنشی که میتوان از آن برداشتهای متفاوت داشت.
نخست آنکه در محیط آکنده از تصمیمات نابجا و مشکوک درباره ورود دانشجویان تکمیلی، فردی که قصد انجام امور با حداقلی از استانداردها را دارد، قادر به ادامه کار نیست. از این رو مدیری که اندک پایبندی به اصول داشته باشد و برای خود عزت نفس قائل باشد، چاره ای جز کناره گیری ندارد.
در نگاهی دیگر کنارهگیری دکتر اقبال نمایشی از مقاومت مدنی در برابر جباریت حاکم بر سلسله مراتب معیوب اداری است.او نشان داد که چسبندگی به میز وپست نمی تواند سبب تمکین به خطاهای فاحش مافوق باشد و باید پایانی بر سفسطه معروف مامور معذور متصور بود.
تا اینجا دکتر اقبال به عنوان الگوی کنش مدنی سلبی مورد توجه قرار گرفت،اما کارویژه او نقشی است که برای مدیرانی رقم می زند که پس از او می آیند.
اگر مشتاقان میز ریاست اندکی کف نفس داشته باشند، میتوانند با امتداد الگوی دکتر اقبال یا با اجتناب از منش دکتر رزمی و صمدزاده، به خواستههای ناموجه و غیر کارشناسی مافوق تن ندهند و چنان عمل کنند که بدنه دانشگاهیان ما باید عمل کنند. آیا دکتر دالبند، رییس جدید دانشکده دندانپزشکی شهید بهشتی و جانشین دکتر اقبال، میتواند ادامه دهنده ایستادگی در برابر یکهتازی غیر کارشناسانه وزارتخانه باشد؟ آیا دکتر دالبند به ارزش سترگ "ریاست دانشکده دندانپزشکی شهید بهشتی پسا اقبال" آگاه است؟ آیا او می داند ارزش افزوده میزش از عمل انسانی حاصل شده است که گفت نه!
دکتر دالبند از طایفه آنانی است که یکسر می گویند
آری، یا نه گفتن را بلد است؟
۱- عنوان برگرفته از نمایشنامه ای از برشت
۲- با یاد تامس مور قدیس (در فیلم "مردی برای تمام فصول" ) آنگاه که در برابر خواست غیرقانونی هنری هشتم صدارت عظمی را وا مینهد
https://t.center/dandanechannel