سید مسیح شاهچراغ, [۰۷.۰۸.۲۰ ۲۰:۵۲]
خاک پای امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام...
ندیده است کسی برکه شرابی را
بنوش از خم جوشان، شراب نابی را
بهاری است جهان و به ارمغان آورد
گل محمدی ما عجب گلابی را
علی امام شد آخر، چه جای انکار است
که آفتاب دلیل آمد آفتابی را
پس از معارفه باغبان، صبا فرمود
به گوش باغ فراموش کار عتابی را
پس از غدیر روا نیست کور و کر باشید
رها کنید به جز او هر انتخابی را
کسی که زود به آن چشمه دست بیعت داد
چگونه گفت ندیدم مگر سرابی را
برای گفتن تبریک بی قراری کرد
به چهره داشت در آن لحظه ها نقابی را
غدیر آینه دِق برای او شده است
نمی چشد به جهنم چنین عذابی را
خداش خیر دهد، اَلغدیرِ او دریا است
رسانده است به هر تشنه کام، آبی را
دهان صاحب آن را طلا کنند، کم است
نوشته است امینی عجب کتابی را
صحاح ستّه علی را امام می داند
چه جای شبهه برادر چنین جوابی را
کسی که گفت فلانی امام صدّیق است
گشوده باب احادیث ناصوابی را
قسیم جنت و نار است، حضرت فاروق
به غیر او است که لایق، چنین خطابی را
بدان که تذکره او نجاتمان بدهد
اگر به حشر پذیرفته ای حسابی را
اگر که سنگ علی را به سینه زد ناب است
بسنج با محک حبّ او صحابی را
گره گشای جهان باز هم علی باشد
گره زنند به دستش اگر طنابی را
غدیر، برکت باغ است تا گره بزند
به انقلاب گل نرگس انقلابی را
#سید_مسیح_شاهچراغ 18 ذی الحجه الحرام 1441 - 18 مرداد 1399
سید مسیح شاهچراغ, [۰۹.۰۸.۲۰ ۲۱:۱۸]
خاک پای موسی بن جعفر علیه السلام...
اگر چه زلف او باشد پریشان، باز دلبر هست
که او بی شانه هم از هر چه دلبر هست، سَرتر هست
پسر از باده ناب بهشتی شیر می نوشد
نفهمیده است مادر هم که در آن سینه کوثر هست
به فال نیک می گیرم خدایا، چشم هارون کور
به روی نیل اگر گهواره موسای دیگر هست
هزاران شیر در چشمان او مشغول پیکارند
در این چهره اگر دقت کنی اوصاف حیدر هست
چگونه می تواند غیظ خود را زود بنشاند
اگر شمشیر ابرو در خیال فتح خیبر هست
خماران را نگاه مست او دیوانه تر کرده است
در آن چشمان میگون باغی از انگور عسگر هست
فراوان معجزه از آن پر قنداقه اش دیده است
جهان حس می کند در خانه صادق، پیمبر هست
دلم در کاظمینش بین دام او گرفتار است
کبوتر در حرم از عشق صاحب خانه پرپر هست
تمام کشور من پای خوان او نمک گیرند
دیارم ریزه خوار سفره موسی بن جعفر هست
کویر قم، کرامات از بهار مریمش دیده است
خراسان هم از انفاس
مسیح او معطر هست
پدرها دختران را جور دیگر دوست می دارند
حواسش در صف محشر به زائرهای دختر هست
برایش بارگاه دخترش بسیار رویایی است
برایش قم، مدینه است و زیارتگاه مادر هست
همیشه بچه
سید ها در ایران محترم هستند
به یُمن او در این باغ پر از گل سیب نوبر هست
تصور می کنم باب الحوائج معنی اش این است
هزاران در به رویم بسته گردد، باز هم در هست
"اِلهی اَساَلُک اَلرَّاحَه عِندَ المَوتِ" او ناب است
دعای او همیشه روی لبهایم مکرر هست
"اِلهی اَساَلُک عِندَ الحِسابَ العَفوِ" او نور است
همان نوری که با من در صف تاریک محشر هست
اگر انصاریان از روضه خوانانش شود خوب است
تمام فخر او در زندگی این است، نوکر هست
بخواند از مصیبت های در قعر سجون او
شود تا کور چشم آن که از هر پَست، کمتر هست
مبادا که فراموشم کند در لحظه مرگم
امید من به دیدارش در آن ساعات آخر هست
مرا در ساحلت از مهر، شاهی کن، نگاهی کن
صدف های تو در دریا فراوانند، گوهر هست
مشخص می شود شعر مرا آقا پسندیده است
اگر برگ برات اربعینم لای دفتر هست
#سید_مسیح_شاهچراغ20 ذی حجه 1441 - 20 مرداد 1399