✍🏻 کلام ابن بطوطه درباره حال و هوای نجف اشرف و حرم امیرالمؤمنین در شب ۲۷
#رجب (مربوط به حدود ۷۰۰ سال پیش)
💠 محدث کبیر حاج شیخ عباس قمی (رض) در مفاتیح الجنان و در قسمت اعمال شب
#مبعث آورده:
و بدان كه ابو عبد اللّه محمّد بن بطوطه كه يكى از دانشمندان اهل سنت است در ششصد سال پيش از اين زمان (زمان تأليف مفاتيح الجنان) مي زيسته، در سفرنامه خود معروف به «رحله ابن بطوطه» در بيان ورودش از مكّه معظّمه به نجف اشرف، روضه و قبر مبارك مولايمان امير المؤمنين عليه السّلام را ذكر نموده، و گفته است همه اهل اين شهر رافضى هستند، و براى اين روضه مباركه كراماتى ظاهر شده: از جمله در شب بيست وهفتم ماه
رجب كه نامش نزد اهل آنجا «ليلة المحيا» [شب بيدارى يا شب زندگانى] است، از عراقين [بصره و كوفه] و خراسان و شهرهاى فارس و روم، افراد شل و مفلوج و زمين گيرى را كه حدود سى يا چهل نفر مي شوند پس از عشا نزد ضريح مقدس على عليه السّلام مي آورند، آنگاه مردم اجتماع مي كنند، و به انتظار شفا يافتن و برخاستن آنان مى مانند.
گروهى از اجتماع كنندگان نماز مي خوانند، و عده اى ذكر مى گويند، و گروهى قرآن تلاوت مى كنند، و بعضى هم به تماشاي روضه مباركه مشغول مي شوند، تا آنكه نصف يا دوسوم از شب بگذرد، در اين هنگام تمام مبتلايان و زمين گيران كه محروم از حركت بودند، از جاى برمي خيزند درحالى كه صحيح و تندرستند و نقصى در آنان نيست و مى گويند: «لا اله الاّ اللّه » (معبودى جز خدا نيست) ، «محمّد رسول اللّه» (محمّد فرستاده خدا است) ، «علىّ ولى اللّه» (على ولىّ خدا است) ، و اين امرى است مشهور و معروف.
من گرچه آن شب را در آن روضه درنيافتم، ولى از مردمان مورد اطمينان كه بر گفتارشان اعتماد داشتم شنيدم.
و همچنين در مدرسه اى كه مهمانخانه آن حضرت است، سه نفر زمين گير را كه قدرت بر حركت نداشتند مشاهده كردم، يكي از مردمان روم، و ديگرى از اهالى اصفهان، و سومى از مردم خراسان بود، از هر سه پرسيدم، چگونه شما درمان نيافته و در اينجا مانده ايد؟ گفتند: ما شب بيست و هفتم
رجب را درك نكرديم، اينجا مانده ايم تا شب بيست و هفتم آينده برسد، و شفاى خود را بگيريم، و به خاطر اين شب، مردم زيادى از شهرها جمع مي شوند، و بازار بزرگى به مدّت ده روز برپا مي گردد.
مؤلف گويد: مبادا اين حكايت را دور از واقع بدانى، چه همانا معجزات و كراماتى كه از اين مشاهد مشرّفه به ظهور رسيده، و به حدّ تواتر نقل شده بسيار زيادتر از آن است كه در شمار آيد.
و در ماه شوال گذشته [نسبت به زمان نوشتن اين قسمت از مفاتيح الجنان به وسليه مؤلّف بزرگوارش مرحوم محدّث قمى رحمه الله] سال هزار و سيصد و چ هل و سه هجرى قمرى در حرم مطهّر حضرت ثامن الائمة الهداة، و ضامن الاُمّة العصاة مولانا ابو الحسن على بن موسى الرضا (صلوات اللّه عليه) ، سه زن كه هر سه به علت بيمارى فلج و مانند آن زمين گير بودند، و علاجشان از توان پزشكان بيرون بود شفا يافتند، و اين معجزه از آن قبر مطهّر بر همه واضح و آشكار شد همچون پديدار شدن خورشيد در آسمان صاف و بى ابر، و باز شدن دروازه نجف به روى عرب هاى باديه نشين، و شفا يافتن اين سه زن به اندازه اى روشن بود، كه براى مردم بيان شد، و دكترهايى كه از بيمارى آنان مطلّع بودند، با اينكه در امر مداواي آنان دقت بسيار داشتند، شفا يافتن معجزه گونه آنان را تصديق كردند، و بعضى از آنها تصديق خود را بر شفاى آنان به صورت نوشته اعلام داشتند، و اگر ملاحظه اختصار، و عدم مناسبت محل نبود، داستان آنها را به تفصيل نقل مي كردم.
وَ لَقَدْ أَجادَ شَيْخُنا الْحُرُّ الْعامِلي في أُرْجُوزَتِهِ:چه زيبا سروده شيخ ما شيخ حرّ عاملى در قصيده اش :وَ مَا بَدَا مِنْ بَرَكَاتِ مَشْهَدِهِ فِي كُلِّ يَوْمٍ أَمْسُهُ مِثْلُ غَدِهِو آنچه از بركات بارگاهش در همه روز نمايان شده، ديروزش مانند فردايش مي باشدوَ كَشِفَا الْعَمَى وَ الْمَرْضَى بِهِ إِجَابَةُ الدُّعَاءِ فِي أَعْتَابِهِو مانند شفاى كور و بيماران به سبب عنايتش اجابت دعا در آستانش مي باشد