Смотреть в Telegram
یادداشتی دربارهٔ اهمیّت افکار عمومی در شاهنامه «درفشی مکن خویشتن در جهان» (داستان سیاوش، ص۶۲۲) خودت را در نظر مردم جهان رسوا و به بدی زبانزد و انگشت‌نما نکن! در شاهنامه افکار عمومی، نزد هر سطحی از حاکمیت و وابسته ‌به هریک از سه نهاد قدرت، آشکارا واجد اهمیت است و هیچ قدرتی در اقدام‌ها و تصمیم‌هایش کاملاً بی‌پروا و بی‌خیالِ افکار عمومی نیست. سنگینی افکار عمومی به‌هنگامِ انجامِ اَعمالِ خارج‌از عرف و بی‌قاعده و کار و کردارهای بی‌رویهْ بر شانه‌های قدرتی که مرتکب این افعال می‌شود نمودی عینی دارد. فشار افکار عمومی گاه قدرت را از عمل به آنچه متضمنِ حفظ ِمقام یا بقای سلطه‌ٔ اوست بازمی‌دارد، گاه به بازاندیشیِ چندباره‌ی اقدامِ تبهکارانه‌ای فرامی‌خواند که او برای بسطِ قدرتش خود را ناگزیر به انجامِ آن می‌بیند. این قاعده حتی افراسیاب را هم شامل می‌شود (که بنا به یک سویهٔ متن دیو خشکسالی و از رئوس دیوان اساطیری است ــ‌ که ایزد گیاهی (سیاوش) را از بین می‌برد ــ و بنا به سویهٔ دیگر متن، پادشاه توران است) که در طول دوران حکمرانی‌اش بارها به ایران حمله کرده، شهرها را ویران و مردمان را کشته است. او نیز در بافتار روایت از پروای افکار عمومی فارغ نیست. در شاهنامه سه دسته نگاه، از سه منظر، ناظر بر افعال و اعمال شاه است. و شاه زیر سایهٔ سنگین این سه دسته نگاه و داوری، که همپوشانی معنایی و مفهومی با هم دارند و «افکار عمومی و داوری جمعی و جهانی و الهی» را شکل می‌دهند، دست به عمل می‌زند و از آن رها نیست، گرچه درنهایت مغایر با آن عمل کند. در مواقعی که عملِ خارج از رَویه و عرف و آیینی در حال انجام نباشد، عموماً از فشارِ این سه نگاه هم خبری و سخنی نیست و اما آنگاه که پای عملِ بی‌رویه و خلاف آیین و قاعده‌ای در میان باشد، شاه از فشار ناشی از این نظارهٔ سه‌گانه، که به‌گونه‌ای بازدارنده عمل می‌کنند، سخن می‌گوید و در ملاحظاتش آن را در نظر می‌گیرد، ولو درنهایت از آن عدول کند. یکی از این سه منظرْ از آنِ یزدان است که در سکوتِ مطلق ناظر است و دخالتی نمی‌کند، ولی داوری او دربارهٔ داد و بیدادِ کار و کردارها که از راه وجدان یا ندای درون یا دین درک می‌شود، در ادراکِ شاهِ خطاکارِ خودکامه می‌ماند تا در بزنگاهِ تصمیم‌گیری‌ها از اعماقِ ضمیرش موجباتِ حرکتِ خطا و اشتباه او را فراهم و زمینه‌ی سقوط و سرنگونی‌اش را  مهیا سازد. شاه در شاهنامه در گیرودارِ میانِ امیالِ آزمندانه‌اش در بسط قدرت، به‌نحوی متوجه و نگرانِ داوری یزدان و ردّ و قبولِ اوست: «نباشد پسند جهان‌آفرین». دومین نگاه و داوری که شاه در هنگامِ انجام اعمال بی‌رویه و بی‌قاعده متوجه آن است، از آنِ «مردم» کشور خود است: از فرودستان تا بزرگان که در شاهنامه غالباً از آن‌ها با «کهان» و «مهان» یا «کهتران» و «مهتران» یاد می‌شود. نگاه حاضر و ناظری که مانند نظارهٔ یزدان، حتی اگر قدرت را از زشتکاری بازندارد، برای او واهمه‌انگیز است: «نکوهش کنندم کهان و مهان» سومین چشمی که قدرتْ خودش را و اقداماتش را زیر نظارهٔ آن می‌بیند و نگران آن است، نگاهِ جهان و قضاوت جهانیان است‌: «ز گیتی برآید یکی گفت‌وگوی». درمجموع می‌توان چنین تجسم کرد که قدرت در شاهنامه بر صحنهٔ نمایشی ایفای نقش می‌کند که تماشاگرانش داورانی‌‌اند که او نمی‌تواند کاملاً فارغ از نگاه آن‌ها دست به عمل بزند. ایزدان که داوران آسمانی‌‌اند در جایگاه‌ ویژه و بَرینِ خود نشسته‌اند و داوران زمینی، از کِهان و مِهان و جهان به فراخورِ امکانْ صحنهٔ عملِ شاه را در احاطهٔ‌ خود گرفته‌اند. و شاه زیرِ نگاهِ این داورانْ میانِ بسطِ آزمندانهٔ قدرتِ خود یا قبضِ آن به سودِ داد و آبادیْ راهی برمی‌گزیند. در فرسته‌ی دوم مروری دارم بر برخی ابیات شاهنامه که ناظر به نگرانی از شوریدنِ افکار عمومی و برانگیختنِ وجدان جمعی است. این ابیات از داستان سیاوش برگزیده شده‌اند تا چهار شخصیتِ متفاوت، دو تن ایرانی و دو تن تورانی، را از حیثِ این نگرانی در بافتارِ یک داستان نشان دهند: شاه ایران، کاووس، شاه توران، افراسیاب، پیران، وزیر افراسیاب، و سیاوش، شاهزادهٔ فرّه‌مند، که اگر دربرابر ستم و ستیزه‌جویی پدرش نمی‌ایستاد، شاه آینده او می‌بود. سیاوش با سرتافتن از فرمان پدر و گذشتن از جاه و جایگاهش نگذاشت بیش از صدتن از گروگان‌های تورانی کشته شوند؛ گروگان‌هایی که بنا بود صرفاً تضمین صلح باشند. سیاوش در دوراههٔ تن‌دادن به بیداد ولی نصیب‌بردن از تاج‌وتخت، و گزیدنِ مردمی و پیمان‌داری‌ و دست‌کشیدن از پادشاهی، نه‌فقط از جاه و مَقام که به‌ناگزیر از جای و مُقام هم دست می‌کشد؛ کاری بزرگْ از فرزندِ شخصِ اول مملکت که به‌طور معمول یا همراهیِ صددرصدی با قساوت‌های جاری دارد یا با این توجیه که امروز کاری از من ساخته نیست، فرداروز که به قدرت رسیدم جبران خواهم کرد، سکوت و بی‌عملی پیشه می‌کند. https://t.center/daftarebastan
Telegram Center
Telegram Center
Канал