Смотреть в Telegram
Forwarded from SCHIZOGRAPHI | شیزونگاری (Shm)
اهریمن‌شناسی[demonology] پدیده‌ای الهیاتی است که به مباحث تاریخی درباره ماهیت شر و سیاست‌های مرتبط با شکار جادوگران گره خورده است. البته، اهریمن‌شناسی یک پدیده فرهنگی نیز است، همانطور که نمونه‌های ادبی، سینمایی و بازی‌های ویدیویی نشان می‌دهند. امّا اگر اهریمن‌شناسی را صرفاً به مثابه ای یک موضوعیت تاریخی یا صرفاً یک داستان تخیلی در نظر بگیریم، جذابیت خود را از دست می‌دهد. اگر قرار بر این باشد که اهریمن‌شناسی در سطح فلسفی اندیشیده شود، آنگاه می بایست به مثابه ای نوعی "قاموس فلسفی"[philosopheme] کارکرد یابد که خوشه‌ای از ایده‌ها را گرد هم می آورد که برای مدتی، به عنوان حوزه‌های مسئله ساز برای خود فلسفه عمل کرده اند، به عبارتی: نفی، نیستی و امر غیرانسانی[the non-human]. چنین رویکردی به اهریمن‌شناسی چگونه رویکردی خواهد بود؟ در آغاز، اهریمن‌شناسی می بایست از انسان‌شناسی متمایز شود، جایی که در آن، اهریمن/دیو صرفاً جایگزینی برای بودِش انسان است و تأملاتی در مورد ماهیت شر، اساساً در ساحتِ انسان نشخوار می شود[ruminations]. اهریمن‌شناسی همچنین می بایست از متافیزیک محض[pure metaphysics] متمایز شود، جایی که اهریمن/دیو [demon] به مثابه ای جایگزینی(نیابتی) از برای جفتِ هستی/نا_هستی کارکرد می یابد. انکار دیدگاه انسان‌محور[anthropological view] به معنای در نظر گرفتن جهان نه تنها فقط به عنوان جهانی-برای-ما یا جهانی-در-خود، بلکه به عنوان جهانی-بدون-ما[world-without_us] است. به همین ترتیب، انکار دیدگاه متافیزیکی به معنای در نظر گرفتنِ عدم اطمینان من بابِ اصل دلیل کافی[principle of sufficient reason] برای اندیشیدن به جهان است (نه دلیل کافی، بلکه یک نوع نامأنوسی، رازگونگی [uncanny] و نابسندگی[insufficiency] عقل در میان است). بنابراین، یک اهریمن‌شناسی فلسفی می بایست "علیه" سطوتِ انسانی بپاخیزد - هم بخش "انسانی" و هم بخش "هستومندی"[being] آن را در ژرفای رازگون خود ببلعد. شاید بتوانیم اصطلاح جدیدی برای این شیوه بیابیم، یعنی تفکر- اهریمن‌شناسانه. اگر انسان‌شناسی بر مبنای تقسیم میان امر شخصی و امر غیرشخصی ("انسان" و "کیهان") بنا شده است، پس یک اهریمن‌شناسی(رادیکال)، آن‌ها را به جفت‌های پارادوکسیکال (تأثیرات غیرشخصی و رنجِ کیهانی[cosmic suffering]) فرو می‌کشاند[collapses]. اگر هستی‌شناسی به رابطه ای حداقلی میانِ هستی/نا_هستی می پردازد، پس اهریمن‌شناسی میبایستی اندیشه ای نیستی[nothingness] (تعریف سلبی)[a negative definition] را به ثمر نشاند و رسالت آن را بر گردن نَهَد[undertake]، امّا نیستی که صرفاً مترادف با "نبودن" یا "نا_هستی"[non-being] نیست (تعریف محرومیت). شوپنهاور توضیحی ارائه می‌دهد و تفاوت میانِ این دو نوع نفی را بازگو می‌کند: "ابتدا باید توجه داشته باشم که مفهوم هیچ (Nichts) اساساً نسبی است و همیشه به چیزی مشخص اشاره دارد که آن را نفی می‌کند. این خاصیت به ویژه توسط کانت به نفی محرومیت (nihil privativum) نسبت داده شده است که در مقابلِ (+) نشان داده می‌شود. این علامت منفی (-) از نقطه نظر مقابل امّا ممکن است به (+) تبدیل شود و در مقابل این نفی محرومیت، نفی محض (nihil negativum) مطرح شده است که از هر نظر "هیچ" خواهد بود... اما با بررسی دقیق‌تر، یک هیچ مطلق، یک نفی محض واقعی، حتی قابل تصور نیز نیست، بلکه هر چیزی از این دست، از دیدگاه بالاتر یا تحت مفهوم گسترده‌تری، همیشه تنها فقط یک "نفی محرومیت" است. برای شوپنهاور، نفی محرومیتِ جهان همان‌گونه که برای ما ظاهر می‌گردد، جهانی-برای-ما، جهانی به مثابه ای صحنه "نمایش"[ Representation/ Vorstellung] است، در حالی که نفی محض، جهان-در-خود یا جهان به مثابه ای "اراده" است - یا بهتر است بگوییم، جهان-در-خود همانگونه که دسترس‌ناپذیری و کیفیت‌های مرموز[occult qualities] و غریب خود را برای ما آشکار می‌ سازد. همانطور که شوپنهاور اشاره می‌کند: "آنچه به طور کلی به مثابه ای مثبت فرض می‌شود، چیزی است که ما آن را وجود (Seiende) می‌نامیم، که نفی آن با مفهوم هیچ (Nichts) در عام ترین معنای آن بیان می‌شود، و این دقیقاً جهان به مثابه ی نمایش است، یا جهان به مثابه ی تصور یا بازنمایی. 👇👇
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Бот для знакомств