▪️رابطهی میان یادگیری، طبیعت و خلاقیت در کودکی^
[عبدالحسین وهابزاده]
ما در مدرسه طبیعت کلاً کاری به رشد خلاقیت در کودک نداریم چون کودک ذاتاً خلاق است. مطالعات بسیاری نشان میدهند که کودک زیر ۵ سال ۹۸ درصد بیشتر از یک نابغه خلاق است. در واقع ماییم که با آموزش خلاقیت را میکُشیم پس اگر صحبت از رشد خلاقیت میکنیم بدین معنا است که چکار کنیم تا جلوی فرسایش خلاقیت را بگیریم و آن را کُند کنیم تا خلاقیت کودک از دست نرود و گرنه کودک اصلاً نیازی به کلاس خلاقیت یا هر تدبیر دیگری برای رشد خلاقیت ندارد.
بر مبنای مطالعه آقای جورج لند (پژوهشگر حوزۀ خلاقیت چیزی که خلاقیت را در کودک میکشد، آموزشاست؛ چون آموزش دستورالعمل میدهد.
اگر کودک قرار است یک یافته را از هزاران معبر مختلف به دست بیاورد و آن معبرهای مختلف را با هم مقایسه کند، آموزش فقط یک دریچه را برای او باز میکند و بقیه را میبندد. ما در اینجا حتی به او اجازه اینکه راهحل متفاوتی برای یک مسئله پیدا کند نمیدهیم. این رفتار همان کشتن خلاقیت است و گرنه کودک ذاتا یک موجود خلاق است و در دوره کودکی یادگیری را بیشتر از طریق تعاملش با طبیعت به دست میآورد. کودک اصلاً خودش را از طبیعت متمایز نمیبیند. خودش را بیشتر شبیه یک جانور میبیند. بین خودش و دیگران مرزی قائل نیست و بنابراین دائماً غرق در طبیعت است و در این غرق بودن دو اتفاق مهم میافتد:
اول اینکه او تجربه میکند و جهان را اندک اندک میشناسد. مثلاً اگر به نوزاد یک ماهه نگاه کنید، میبینید که او روی زمین خوابیده و میخواهد دستش را به سمت چیزی ببرد. او اصلاً قدرت چنگزدن ندارد، نمیداند وقتی دستش به آن شی خورد چطوری باید بگیردش اما آرام آرام در آزمایشهای متعددی که میکنند شیوه کشیدن آن شی و چنگ زدن و محکم گرفتن را در این فرایند آزمون و خطا یاد میگیرد.
دوم اینکه مهیا و مجهز میشود؛ یعنی نگاهش، لمسش، حس بویاییاش، حس چشایی و شنواییاش در این دوران تیز و ماهر میشوند و به تدریج از نظر فیزیکی، حسی و عاطفی تبدیل به یک موجود توانا میشود.
ما اعتقاد داریم که کودک باید آزاد باشد. کاملاً از هر نوع آموزشی مبرا باشد؛ با هیچ دست پنهان و آشکاری او را به سمت چیز خاصی هدایت نکنیم، طرح مشخصی برای او نداشته باشیم و اجازه دهیم که او ولگردانه و سرخوشانه خودش عناصر طبیعت را دستورزی کند. در محیط اجتماعی خودش با بچههای دیگر از سنین مختلف و از جنس متفاوت خودش یا همجنس خودش تعامل اجتماعی داشته باشد و تمام آن مهارتهایی را که نیاز دارد کسب کند. در این دوره هیچ نیازی به آموزش نیست مگر اینکه او به آموزش اصرار کند. در هر موردی که او اصرار به آموزش کند، ما اعتقاد داریم که باید به او کمک کنیم اما تا جایی که او دوباره میخواهد و نه بیشتر.
^بخشی از مقاله «ذات شورمند نوجوان»
▪️دسترسی به
مطلب کامل در نوجهان
@cnstudy| مطالعاتکودکوطبیعت