با پژوهشگران گروه واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی در کشف دوبارۀ زیباییهای زبان و ادبیات فارسی همراه شوید.
سروش: cheshmcheragh
اینستاگرام: _cheshmocheragh_
فیسبوک: Persian Terminology
توییتر: persiantermino1
ایتا: cheshmocheragh2
🐴واگن اسبی از دیگر مظاهر نوپردازی (مدرنیزاسیون) جای خود را در لالهزار باز میکند. #جعفر_شهری مینویسد: «واگنسواری تا آن اندازه لذیذ و دلچسب میآمد که کمتر امکان داشت کسی به آن دسترسی داشته [باشد] ــ اگرچه خود صاحبِ اسب و درشکۀ شخصی بوده باشد ــ و بتواند از آن صرفنظر کند». چگونگی راهاندازی واگن اسبی از نوشتۀ #اعتمادالسلطنه: «امروز شاه به مسیو دُنی، که طراموای ساخته و واویلا به شهر انداخته، میفرمود: چرا خطوط آهن که گذاشتهای برای عبورومرورِ پیاده و کالسکه، اصلاح نمیکنی؟ مسیو دُنی گفت: در قرارنامه نیست. شاه فرمود: برفرض ما خطا کرده باشیم و در قرارنامه تو را مسئول نکرده باشیم. انصاف تو کجا رفته که خبطی که ما کردیم غنیمت میشماری؟! بعد از این عجز، دُنی قبول نمود که راه را بسازد. من مترجم بودم، اما زیر لب پوزخند میزدم... وزیر اعظم ششهزار تومان از دُنی گرفته و این امتیاز را به او دادهاست؛ حالا باید شاهِ ما تملق نماید!»
زهرا اهری و محسن حبیبی، مقالۀ «لالهزار، عرصۀ تفرج، از باغ تا خیابان؛ شکلگیری خیابان به سبک اروپایی در دورۀ ناصرالدینشاه»، مجلۀ هنرهای زیبا، ۱۳۸۷، ش ۳۴. #پرسه_در_متون @cheshmocheragh
نخستین سالنامهٔ ایران در ۱۲۹۰ هجری قمری به دستور مشیرالدوله (سپهسالار) صدراعظم و به مدیریت صنیعالدوله (#اعتمادالسلطنه) انتشار یافت. این سالنامه در ۱۹۸ صفحه، بهصورت چاپ سنگی، به بهای پنجهزار دینار چاپ شد. فهرست برخی از مطالب آن چنین است: تطبیق سنوات مسیحی با هجری، تواریخ مهم جهان، اختراعات مهم، اسامی سلاطین قاجار، ادارهٔ سلطنت عظمیٰ، ...، دارالطباعه و دارالترجمهٔ خاصهٔ همایونی، جمعیت ایران، اسامی علما و اعیان و ادارهٔ حکومتی ولایات ممالک محروسهٔ ایران، اروپا، آسیا، افریقا، ینگی دنیای شمالی و...، مسکوکات طلای ملل مختلفه، و ... . صنیعالدوله مینویسد: «خدمت آقایان عِظام مطالعهکنندگان سالنامهٔ ایران عرض میشود چون تاکنون در این دولتِ قویشوکت ترقیم و ترسیم سالنامه معمول و متداول نبود، و در سنهٔ ماضیه، که حسبالامرِ همایونْ انجام این خدمت به چاکرِ خانهزاد مرجوع و محول شد... امر را بر ذِمّتِ جاننثاری واجب شمرده، به هر طریق بود، تا اولِ سالِ خجستهفال به پایان رساندم...». سالنامهٔ ایران بعداً به «سالنامهٔ دولت علیّهٔ ایران» تغییر نام داد و ۲۲ شمارهٔ آن چاپ شد.
... مترجم، آنطور که مناسب میدانست، از عبارتی صرفنظر میکرد و در جایی که ضرورت میدید، از آوردن شعر یا مَثَلی که میتوانست جایگزین مطلب اصلی باشد خودداری نداشت. تمام کوشش بر مفهوم بودن عبارت بود و نوشته را با بیانی صناعی که موافق مذاق و سیاقِ ایرانیان بود میآراست. ترجمههای دورهٔ قاجاری عموماً بر این میزان و منوال است. حتی در متون ادبی جایز میدانستند که، برای آسانخوانی، نامهای اروپایی را به نامهای ایرانی بدل کنند. مثال خوبی از آن، «خاطرات یک خر» از کُنْتِس دو سِگورِ فرانسوی است که #اعتمادالسلطنه به ترجمه درآورد و اسامی را به اسامی ایرانی منقلب کرد و مقداری شعر و مَثَل و تعبیرات خاص فارسی در آن وارد ساخت. دو شاهکار ادبیِ ترجمه، که همین روش را بهکار برده و دو ترجمهٔ جاویدان عرضه کردهاند، یکی ترجمهٔ هزارویکشب از #عبداللطیف_طسوجی است که در زمان محمدشاه از عربی به فارسی درآمد، و دیگر حاجیبابای اصفهانی اثر #جیمز_موریه که میرزاحبیب متخلص به «دستان»، آن را پیش از سال ۱۳۰۴ ه.ق، از روی ترجمهٔ فرانسوی، به فارسی ترجمه کرد. این هر دو استادِ صاحبذوق و چیرهدست توانستهاند، جایجای، شعر و مَثَل را بر متنِ مترجم بیفزایند، یا تعبیراتی را بهجای متنهای اصلی بیاورند که گویای مضمون باشد، اگرچه مطابقت لفظی و بیانی ندارد.
برگرفته از: ایرج افشار، مقالهٔ «آغازهٔ ترجمهٔ کتابهای فرنگی به فارسی»، در نشریهٔ ایرانشناسی، سال چهاردهم، بهار ۱۳۸۱، شمارهٔ ۵۳، ص ۸۲. #ترجمه https://t.center/cheshmocheragh
شماها متولد شدید در کذب! نمو کردید در کذب! زندگی میکنید در کذب! چگونه ترک عادت میتوانید؟! آنچه میگویید و آنچه میکنید سراپا کذب است! آنچه میکنید و آنچه میگویید، بهخلاف آنهاست که خیال مینمایید! این است که کذبْ طبیعتِ ثانویِ شما شدهاست... شما بنینوع بشر، با تیقُّن بر اینکه آنچه تملق و اظهار ادب به شما میشود، از روی کذب و تمسخر است، باز صداقت و راستی و حقیقتگویی را نپسندیده، تملق را رجحان میدهید و به دروغ بیشتر مایلید تا حقیقت و راستگویی. همهکس عیب خود را بهتر از دیگران میداند، اما اگر دوستی عیب او را بالصّراحه به او بگوید، منزجر میشود. این است که هیچکس از نوع بشر میل به شنیدن حرف راست ندارد.