#خاطرات ما شکایت غذا رو میکنیم، امشب رفتیم جایی که مردم نه سقف بالای سر داشتن و نه سرپرست... اون جا آرزو کردم کاش قلبی نداشتم! چطور تا حالا بیخبر از این همه غم و غصه مردم، راحت داشتیم زندگیمون رو میکردیم من و علی به همراه سردار شوشتری و آقای نوزاد رفته بودیم اطراف سیستان. من توی ماشین نشستم و آنها رفتند به خانواده های فقیر سر بزنند. وقتی برگشتند، حال هر سه خیلی گرفته بود. گفتم: «علی! چرا آنقدر ناراحتین؟».😔😔 گفت: «کاش میاومدی میدیدی مردم چه وضعی دارن! خیلی فقیر و در موندهان». شهید نوزاد داشت پیام میداد: «ما شکایت غذا رو میکنیم، امشب رفتیم جایی که مردم نه سقف بالای سر داشتن و نه سرپرست... اون جا آرزو کردم کاش قلبی نداشتم! چطور تا حالا بیخبر از این همه غم و غصه مردم، راحت داشتیم زندگیمون رو میکردیم». توی عملیات تروریستی هر سه تا با هم شهید شدن. ساچمهای به قلب شهید نوزاد خورد، بدون این که خونی از آن بیرون بیاید... برگرفته از خاطره محمود ادهم (همکار و همرزم شهیدعلی عربی) #مطالعه#شهید#شهیدعلی_عربی#محمدعربی#حسنعلی_عربی#شهیدچمران#شهدا#رفیق#همرزم#کلیپ#خاطره#غذا#گرشارضایی#علی#سیستان#شوشتری#سردار#جهادی#سازندگی#بسیجی#خاص#متن#همکار @jahadi_shahid_aliarabi https://www.instagram.com/p/CDWDnctn7bx/?igshid=1a5sme6nrzsdq
#خاطرات ما شکایت غذا رو میکنیم، امشب رفتیم جایی که مردم نه سقف بالای سر داشتن و نه سرپرست... اون جا آرزو کردم کاش قلبی نداشتم! چطور تا حالا بیخبر از این همه غم و غصه مردم، راحت داشتیم زندگیمون رو میکردیم من و علی به همراه سردار شوشتری و آقای نوزاد رفته بودیم اطراف سیستان. من توی ماشین نشستم و آنها رفتند به خانواده های فقیر سر بزنند. وقتی برگشتند، حال هر سه خیلی گرفته بود. گفتم: «علی! چرا آنقدر ناراحتین؟».😔😔 گفت: «کاش میاومدی میدیدی مردم چه وضعی دارن! خیلی فقیر و در موندهان». شهید نوزاد داشت پیام میداد: «ما شکایت غذا رو میکنیم، امشب رفتیم جایی که مردم نه سقف بالای سر داشتن و نه سرپرست... اون جا آرزو کردم کاش قلبی نداشتم! چطور تا حالا بیخبر از این همه غم و غصه مردم، راحت داشتیم زندگیمون رو میکردیم». توی عملیات تروریستی هر سه تا با هم شهید شدن. ساچمهای به قلب شهید نوزاد خورد، بدون این که خونی از آن بیرون بیاید... برگرفته از خاطره محمود ادهم (همکار و همرزم شهیدعلی عربی) #مطالعه#شهید#شهیدعلی_عربی#محمدعربی#حسنعلی_عربی#شهیدچمران#شهدا#رفیق#همرزم#کلیپ#خاطره#غذا#گرشارضایی#علی#سیستان#شوشتری#سردار#جهادی#سازندگی#بسیجی#خاص#متن#همکار @jahadi_shahid_aliarabi https://www.instagram.com/p/CDWDnctn7bx/?igshid=1a5sme6nrzsdq
#خاطرات ما شکایت غذا رو میکنیم، امشب رفتیم جایی که مردم نه سقف بالای سر داشتن و نه سرپرست... اون جا آرزو کردم کاش قلبی نداشتم! چطور تا حالا بیخبر از این همه غم و غصه مردم، راحت داشتیم زندگیمون رو میکردیم من و علی به همراه سردار شوشتری و آقای نوزاد رفته بودیم اطراف سیستان. من توی ماشین نشستم و آنها رفتند به خانواده های فقیر سر بزنند. وقتی برگشتند، حال هر سه خیلی گرفته بود. گفتم: «علی! چرا آنقدر ناراحتین؟».😔😔 گفت: «کاش میاومدی میدیدی مردم چه وضعی دارن! خیلی فقیر و در موندهان». شهید نوزاد داشت پیام میداد: «ما شکایت غذا رو میکنیم، امشب رفتیم جایی که مردم نه سقف بالای سر داشتن و نه سرپرست... اون جا آرزو کردم کاش قلبی نداشتم! چطور تا حالا بیخبر از این همه غم و غصه مردم، راحت داشتیم زندگیمون رو میکردیم». توی عملیات تروریستی هر سه تا با هم شهید شدن. ساچمهای به قلب شهید نوزاد خورد، بدون این که خونی از آن بیرون بیاید... برگرفته از خاطره محمود ادهم (همکار و همرزم شهیدعلی عربی) #مطالعه#شهید#شهیدعلی_عربی#محمدعربی#حسنعلی_عربی#شهیدچمران#شهدا#رفیق#همرزم#کلیپ#خاطره#غذا#گرشارضایی#علی#سیستان#شوشتری#سردار#جهادی#سازندگی#بسیجی#خاص#متن#همکار @jahadi_shahid_aliarabi https://www.instagram.com/p/CDWDnctn7bx/?igshid=9jc4uw0h1kx4