🌺

#تا_شهادت_راهی_نیست
Канал
Социальные сети
Другое
Персидский
Логотип телеграм канала 🌺
@chadorihay_baRtarПродвигать
16
подписчиков
5,69 тыс.
фото
693
видео
587
ссылок
❀﴾﷽﴿❀@o0o0o00o0oO تبادلات🔃 @mim_faraji69
#شهید_یعنی...🌸

با این که تعداد مسئولیت هایی که داشت از حد توانایی های یک آدم خارج بود، ولی در خانه طوری بود که ما کمبودی احساس نمی‏کردیم؛ با آن که من هم کار در مخابرات را آغاز کرده بودم و ایشان هم واقعاً گرفتاری کاری داشت و تربیت سه فرزندمان هم به عهده‏ مان بود. وقتی من می گفتم فرصت ندارم، شما بچه را مثلاً دکتر ببر، می برد. من هیچ وقت درگیر مسائل خرید بیرون از خانه، کوپن یا صف نبودم. جالب است بدانید که اکثر مطالعاتش را در این دوران، در همین صف ها انجام می داد. تمام خرید خانه به عهده خودش بود و اصلاً لب به گلایه باز نمی کرد. خلق خوشی داشت. از من خیلی خوش خلق تر بود.

#همسر_شهید_مرتضی_آوینی
#تا_شهادت_راهی_نیست☺️✋🏻

🍃🌸 @chadorihay_bartar
#شهید_یعنی...🌸

همسرش می گفت چِشاش خیلی خوشگل بود...👁
امابا این چشمها تو زندگی یه نگاه حرام نکرده بود...🙈

می گفت من بهش می گفتم:ابراهیم!
این چشای خوشگل برا من نمیمونه....حالا ببین!😔

وقتی جنازشو آوردن دیدم چشماش نیست...😭

انگار خدا اون چشای خوشگل و"پاک" رو فقط
می خواست واسه خودش انحصاری…!

#همسر_شهید_حاج_محمد_ابراهیم_همت
#تا_شهادت_راهی_نیست☺️✋🏻

🍃🌸 @chadorohay_bartar
#شهید_یعنی...🌸

شب تحویل سال سفره هفت سینو با کمک و سلیقه هم چیدیم...
از عصر اون روز درد خفیفی رو احساس میکردم...
مثه همیشه حواسش به حال و هوام بود...
گفت :
"خانومی خوبی...؟
میخوای بریم دکتر...؟😢
دستامو تو دستش گرفت و شروع کرد آروم آروم نوازش کردن...💕
آیت الکرسی میخوند و با لبخند زیباش تحمل اون لحظاتو برام شیرین و ممکن میکرد...😍
دردم شدیدتر شد و رفتیم بیمارستان ، باید بستری میشدم...
تنها ناراحتیم این بود که باید دور از آقا مهدی چند ساعت با درد دست و پنجه نرم میکردم...😔 به قدری ارتباط معنوی و قلبیمون💞 زیاد بود که تموم اون لحظات حضورشو کنارم حس میکردم...
دمدمای صبح بود که امیر پا به دنیای زیبا و عاشقونه من و باباش گذاشت...👼 یکی از بهترین لحظات زندگیمونو کنار هم روز عید سال نو جشن گرفتیم...🎉
اون روز اشکای شوقمون بعد از در آغوش کشیدن بچه مون خاطره ای شد بیاد موندنی...😌
دستای کوچولوشو گرفت و با لبخند نگاشون میکرد و میبوسید...😘
دستامو تو دستاش گرفت و نوازش کرد و گفت...
"بخاطر زحمتی که واسه حمل امیر کشیدی ، واسه اذیتهایی که شدی حلالم کن...🌹خداروشکر که هر دوتون سالمین خیلی ازت ممنونم عزیزم...😍
لحظه به لحظه با ابراز محبتش به من و امیر خوشحالی وصف ناشدنیشو نشون میداد...😅
نماز شکرشو که خوند با همون ذوقی که داشت با خونواده ها تماس گرفت☎️ و...
خبر تولد و سلامتی من و امیر رو بهشون داد...
#همسر_شهید_مهدی_خراسانی
#تا_شهادت_راهی_نیست☺️✋🏻


🍃🌸 @chadorihay_bartar