🌺

#همسر_شهید
Канал
Социальные сети
Другое
Персидский
Логотип телеграм канала 🌺
@chAdorihay_bartarПродвигать
16
подписчиков
5,69 тыс.
фото
693
видео
587
ссылок
❀﴾﷽﴿❀@o0o0o00o0oO تبادلات🔃 @mim_faraji69
میتونسٺ مثل خیلیا همون جلسہ ے اول خواسٺگاری یہ تمام نگاهے بہ شغل پسر داشتہ باشہ😏
یہ شغل راحٺ با حقوقِ جوندار!

میتونسٺ مثل یہ سری از دخترخانوماے مذهبی اول دنبال #آسایش باشه بعد #آرامش و بگہ:

رو دیوار خونمون باید پُر باشہ از عڪس #شهید و #آقا
ولـــــے
تو خونہ ے بزرگ و غیر اجاره اے!!!


ماشینهم باید داشتہ باشیم
چون هر هفتہ میریم گلزار❗️

میتونسٺ مثل این دخترخانوماے مثلاً مذهبے دنبال بازے باشہ ولے نبود...

[زندگی دنیا چیزی جز بازی و سرگرمی نیستـــــ ... انعام_۳۲]

مسیر رو آگاهانہ انتخاب ڪرد شد زنِ یہ بچہ #بسیجی با وضع مالیِ تعطیل😕

نہ از این بسیجی نماها ڪہ گوششون پُر از آهنگ ماهنگُ، صدا خش دار مش دارِ نہ...

بچہ بسیجی ڪہ گوشش پر از صدای آقا مجتباسٺ...😇😍

گذشٺ و بعد چند وقٺ مَردش تو سوریہ پَر ڪشید...😭😔
یہ دخترخانم جوان شد #همسر_شهید...

هرهفتہ چندبار، با بچه بغل و مفاتیح میره سر مزار شہیدش و ...


پیش خودم میگم،
این خانوم میتونسٺ مثل خیلے از زوجاے مذهبی زندگی راحت و بدون #دغدغه و #ایسنتایی داشته باشه،
بگن و بخندن🙂🙃


از مسافرتاشون،
از شامِ تو رستورانشون
از ڪادوے تولدشون،🎁🎈
از لباسی ڪہ برا هم خریدن،
از شیرین ڪاری بچشون،😍
از چایی کہ برا هم ریختن...
پُست بزارن،
عڪس سلفی دوتایی بندازن،
بزارن خلقُ الله ببینن...😒

خواستہ یا ناخواستہ زندگی راحتشونو بہ رُخ بکشند و
بہ فڪر ڪوتاهشونم نرسہ که شاید یہ دختر بخاطر وضع بد باباش نمیتونہ ازدواج کنہ و با دیدن اینا ...😒😔
بگذریم ...😟

لُبِ ڪلوم یا به قول جماعٺ تحصیل کرده مخلص کلام:⇩⇩⇩

فرق #زن تا #زن زمین تا آسمونہ
مذهبی داریم تا مذهبی...
مذهبی دغدغه مند و مذهبی.....😕
حزب اللهی معتقد و #حزب_اللهی_اینستایی

ڪم نیستند از این خانومہاے مجاهد✌️
ڪہ خدایی زندگی میکنن...😇
که سبک زندگیشون فاطمیہ
و صبرشون زینبیہ...

بہ رسم تڪلیف و وظیفہ براي این بانوان باعظمت و همسران مدافع حرم دعا ڪنیم🙏


#مذهبی_ها
#حزب_اللهی_ها
#زنان_مجاهد
#زنان_انقلابی
#زندگی_به_سبک_اسلامی
#ازدواج_موفق
#همسران_شهدا
#همسران_مدافان_حرم
#صبر_زینبی
#زندگی_فاطمی
#زنان_مؤمن
#همسفرانه

قبل ازدواج...💍
هر خواستگاری کہ میومد،🚶💐
به دلم نمے‌نشست...😕

اعتقاد و #ایمان همسر آیندم خیلی واسم مهم بود...👌

دلم میخواست ایمانش واقعی باشہ😇
نه بہ ظاهر و حرف..😏

میدونستم مؤمن واقعی واسه زن و زندگیش ارزش قائله...🙃😌

شنیده بودم چله #زیارت_عاشورا خیلی حاجت میده...
این چله رو #آیت‌_الله_حق_شناس
توصیه کرده بودن...
با چهل لعـن و چهل سلام...
کار سختی بود😁
اما ‌به نظرم ازدواج موضوع بسیار مهمی بود...
ارزششو داشت،
واسه رسیدن به بهترینا سختی بکشم.
۴۰ روز به نیت همسر معتقد و با ایمان...

۴،۳روز بعد اتمام چله…
خواب شهیدی رو دیدم...
چهره‌ ش یادم نیست ولی یادمہ...
لباس سبز تنش بود و رو سنگ مزارش نشسته بود...💚
دیدم مَردم میرن سر مزارش و حاجت میخوان📿
ولی جز من کسی اونو نمی دید انگار...
یه تسبیح سبز📿 رنگ داد دستم و گفت:
"حاجت روا شدے..."
به فاصله چند روز بعد اون خواب...
امین اومد خواستگاریم...🙂

از اولین سفر #سوریه که برگشت گفت:
"زهرا جان…
واست یه هدیه مخصوص آوردم..."
یه تسبیح سبز رنگ بهم داد و گفت:
زهرا،
این یه تسبیح مخصوصه💕
به همه جا تبرک شده و...
با حس خاصی واست آوردمش...❤️😌
این تسبیحو به هیچ‌کس نده!
تسبیحو بوسیدم و گفتم:
خدا میدونه این مخصوص بودنش چه حکمتی داره...
بعد شهادتش…💔
خوابم برام مرور شد...
تسبیحم سبز بود که یہ شهید بهم داده بود...


همسر شهید امین کریمی چنبلو


#همسر_شهید
#ازدواج_موفق
#عاشقانه_های_مذهبی
#شهید_امین_کریمی
#زوج_مذهبی

🧔😍
@chadorihay_bartar
🔸بابا چیزی نشده رنگ همه پریده
همش #فیلم بود!
تیاتر بود آقا، داعشی در کار نبود، همه عینه #نقی_معمولی بازیگر بودن!
جلوی دوربین فیلم #بازی میکردن!
پشت دوربین هم #سیروس_مقدم اشاره میکرد کات میکردن، همه عوامل فیلم کنار هم چایی میزدن🍉
اون لگد هم اصلاً نخورد 👞
پشت تلفن هم کسی نبود که بیاد سراغ بچه ها!
همش فیلم بود!
اما واقعیت ماجرا میدونی کجاست؟
واقعیت ماجرا، تو بیابون های تنف و تلعفعر بود، اون جایی که محسن #حججی رو زنده و زخمی و تشنه گرفتن!😔
و این #بسیجی خمینی مثل شیر شرزه تو چشم های دواعش نگاه میکرد و مرگ رو به سخره گرفته بود!
واقعیت ماجرا #خانطومان بود و لشگر 25 کربلا که 16 نفر از رعنا ترین جوانان این مملکت، که بعضی ها، تازه داماد بودن مثل برگ پاییزی رو زمین ریختند! 😞
واقعیت ماجرا رو باید از خانواده #شهدا، از و همسر و مادر #شهید حججی پرسید که وقتی عکس جوون رعناشونو، تو چنگال #داعش دیدند، خنجر کفر و رو پهلوی جوونشون دیدن چی بهشون گذشت!
اونجا دیگه فیلمنامه و کارگردان نبود که کات بده!
سکانس یک بار فیلمبرداری میشد اونم توسط خود خدا!
واقعیت ماجرا رو باید از #همسر شهید حاج عباس عبداللهی پرسید که وقتی فیلم دوره کردن پیکر شهیدش توسط داعش رو دید چی بهش گذشت! 😭
واقعیت ماجرا رو باید از همسر #شهید_اسکندری پرسید که وقتی #سر شوهرش رو روی نیزه دید چه حالی شد!🚩
واقعیت ماجرا رو باید از اون نو عروسی پرسید که دو هفته قبل تو خرید عروسی بود و حالا باید بندهای کفنو باز کنه تا مَردش رو برای آخرین بار ببینه!
واقعیت ماجرا رو باید سالها بعد از نوزاد چند ماهه #شهید_بلباسی پرسید که از چهار ماهگی یتیم شدن یعنی چی!
واقعیت ماجرا رو باید از دختر بچه های شهدای #مدافع_حرم پرسید که از الان تا شب عروسی باید ماکت بابا شونو بغل کنن!
واقعیت ماجرا رو باید از همسر تازه عقد کرده #شهید_سیاوشی شنید که ماشین عروسش کنار مراسم تشییع شوهرش پارک بود!

🔻پسر جون اینا همش الکی بود!
فیلم اصلی رو مدافعان حرم زینب کبری(س) بازی کردند که فیلمشون تو عرش اعلی اکران خصوصی بود برای خود خدا، فرش قرمز شونم با خونشون رنگین شد و جایزه بهترین #بازیگر مرد هم از دست های حضرت زهرا گرفتن!
آره داداش
اینا همه فیلمه!
#قهرمان های اصلی جای دیگه ان!
اگه نبودن مدافعان حرم، لباس و روسری ناموس خیلی از این #روشنفکر ها سر کلاشینکف بود!


@Chadorihay_bartar
اولین مصاحبه همسر شهید حججی در مورد حجاب هم بود...

همسر شهید در اولین مصاحبه فرمود:
من از همه می خوام راهش را ادامه بدم چون محسن من #سرش رفت تا #روسری نره
محسن خیلی نجابت داشت
من خواهش می کنم از همه به خاطر تسلی دل #همسر شهید، #مادر شهید و #خواهر شهید حجابشون را رعایت کنند چون برای من خیلی ارزش داره
دشمن منتظره ، منتظره نشانه‌ای از ماست تا شاد بشه

@chadorihay_bartar
#شهید_یعنی...🌸

با این که تعداد مسئولیت هایی که داشت از حد توانایی های یک آدم خارج بود، ولی در خانه طوری بود که ما کمبودی احساس نمی‏کردیم؛ با آن که من هم کار در مخابرات را آغاز کرده بودم و ایشان هم واقعاً گرفتاری کاری داشت و تربیت سه فرزندمان هم به عهده‏ مان بود. وقتی من می گفتم فرصت ندارم، شما بچه را مثلاً دکتر ببر، می برد. من هیچ وقت درگیر مسائل خرید بیرون از خانه، کوپن یا صف نبودم. جالب است بدانید که اکثر مطالعاتش را در این دوران، در همین صف ها انجام می داد. تمام خرید خانه به عهده خودش بود و اصلاً لب به گلایه باز نمی کرد. خلق خوشی داشت. از من خیلی خوش خلق تر بود.

#همسر_شهید_مرتضی_آوینی
#تا_شهادت_راهی_نیست☺️✋🏻

🍃🌸 @chadorihay_bartar
#شهید_یعنی...🌸

همسرش می گفت چِشاش خیلی خوشگل بود...👁
امابا این چشمها تو زندگی یه نگاه حرام نکرده بود...🙈

می گفت من بهش می گفتم:ابراهیم!
این چشای خوشگل برا من نمیمونه....حالا ببین!😔

وقتی جنازشو آوردن دیدم چشماش نیست...😭

انگار خدا اون چشای خوشگل و"پاک" رو فقط
می خواست واسه خودش انحصاری…!

#همسر_شهید_حاج_محمد_ابراهیم_همت
#تا_شهادت_راهی_نیست☺️✋🏻

🍃🌸 @chadorohay_bartar
#شهید_یعنی...🌸

شب تحویل سال سفره هفت سینو با کمک و سلیقه هم چیدیم...
از عصر اون روز درد خفیفی رو احساس میکردم...
مثه همیشه حواسش به حال و هوام بود...
گفت :
"خانومی خوبی...؟
میخوای بریم دکتر...؟😢
دستامو تو دستش گرفت و شروع کرد آروم آروم نوازش کردن...💕
آیت الکرسی میخوند و با لبخند زیباش تحمل اون لحظاتو برام شیرین و ممکن میکرد...😍
دردم شدیدتر شد و رفتیم بیمارستان ، باید بستری میشدم...
تنها ناراحتیم این بود که باید دور از آقا مهدی چند ساعت با درد دست و پنجه نرم میکردم...😔 به قدری ارتباط معنوی و قلبیمون💞 زیاد بود که تموم اون لحظات حضورشو کنارم حس میکردم...
دمدمای صبح بود که امیر پا به دنیای زیبا و عاشقونه من و باباش گذاشت...👼 یکی از بهترین لحظات زندگیمونو کنار هم روز عید سال نو جشن گرفتیم...🎉
اون روز اشکای شوقمون بعد از در آغوش کشیدن بچه مون خاطره ای شد بیاد موندنی...😌
دستای کوچولوشو گرفت و با لبخند نگاشون میکرد و میبوسید...😘
دستامو تو دستاش گرفت و نوازش کرد و گفت...
"بخاطر زحمتی که واسه حمل امیر کشیدی ، واسه اذیتهایی که شدی حلالم کن...🌹خداروشکر که هر دوتون سالمین خیلی ازت ممنونم عزیزم...😍
لحظه به لحظه با ابراز محبتش به من و امیر خوشحالی وصف ناشدنیشو نشون میداد...😅
نماز شکرشو که خوند با همون ذوقی که داشت با خونواده ها تماس گرفت☎️ و...
خبر تولد و سلامتی من و امیر رو بهشون داد...
#همسر_شهید_مهدی_خراسانی
#تا_شهادت_راهی_نیست☺️✋🏻


🍃🌸 @chadorihay_bartar
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#عاشقانه_های_شهدا 😍

قانونی داشت خونه ی ما ...
اگر از هم ناراحت شدیم
یا قهری پیش میومد
بیشتر از ۳ دقیقه طول نکشه ... 😌
#همسر_شهید_مصطفی_صدرزاده


@Chadorihay_bartar
🌺 @Chadorihay_bartar 🌺

#عاشقانه_شهدا
#زندگے_به_سبڪ_شهدا

همسرش مے گفت چِشاش خیلے خوشگل بود...👁
امابا این چشمها تو زندگے یه نگاه حرام نڪرده بود...🙈

مے گفت من بهش مے گفتم:ابراهیم!
این چشاے خوشگل برا من نمیمونه....حالا ببین!😔

وقتے جنازشو آوردن دیدم چشماش نیست...😭

انگار خدا اون چشاے خوشگل و"پاک" رو فقط
مے خواست واسه خودش انحصارے…!

#همسر_شهید_حاج_محمد_ابراهیم_همت

🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
‌بہ همسرم رضایٺ دادم کہ برای دفاع از حرم بانو #زینب_س قدم برداره ،
دوستان،همڪاران و اقوام همہ گفتند:
برای چی اجازه دادی ؟!😳
هرڪدام هم طعنہ ای زدند😏
یکی گفت:
تو مثل من #عاشق همسرټ نیستے😏😒

یکی گفت:لابد بخاطر پولشہ کہ
گذاشتی بره😒💵

یکی دیگه گفت:
مےخوای بعداً کلاس بزاری بگی #همسر_شهید هستی؟😕

خلاصہ هرکسی یہ چیزی گفٺ ...
و من در مقابل همہ شان فقط #لبخند زدم😊
اما در دل ...
شڪستم💔
شڪستم از اینهمہ #غربت بانو جان...

ڪاش فقط یڪ نفر میگفٺ که خوب کردی دلتو آروم کردی🙃
خوب کردی که انقدر "خوب معاملہ کردی"
چرا ڪہ با خوب ڪسی معاملہ کردی ...
کسی نگفت که نگفت...🙁

و من همچنان خودم هستم و یڪ دل قرص☺️
یڪ دل قرص بہ شما بانو جان ...❤️



#همسران_مدافان_حرم
#معامله_خدایی
#صبر_زینبی
#از_دامن_زن_مرد_به_معراج_میرود

┄┅═══✼🌸✼═══┅┄
#کـــانـــال
@chadorihay_bartar
┄┅═══✼🌸✼═══┅┄
#دلنوشته_شهدایی
#همسر_شهید
یادش بخیر پارسال همین زمان ها بود،
تازه از ماموریت برگشته بودے
داشتی کارهات و ردیف میکردی برای پیاده روی #اربعین 👣
گفتم من و هم با خودت ببر😢
گفتی امسال نه...
بذار سال بعد با هم میریم
یک سال گذشت ...😔
من هنوز هم منتظرتم تا بیای و با هم بریم...
این روزها خیلی ها اومدن از من خداحافظی کردند و گفتند به نیابت از تو میرن #کربلا...
داشتم پیش خودم فکر میکردم که باز هم من جاموندم...💔
ولی من مطمئنم یک نفر حتما حتما بیادم هست ...
مگه میشه مهدی فاطمه در این راه،
راه نیفتاده باشه؟؟😔
مگه میشه آقامون منو فراموش کنه..😥

#شهید_محمد_بلباسی
#التماس_دعا
#پیاده_روی_اربعین
@Chadorihay_bartar