🌺

#قسمت_هشتادنه
Канал
Логотип телеграм канала 🌺
@chAdorihay_bartarПродвигать
16
подписчиков
5,69 тыс.
фото
693
видео
587
ссылок
❀﴾﷽﴿❀@o0o0o00o0oO تبادلات🔃 @mim_faraji69
#بسم_‌رب_الشـــهدا❤️

#از_راه_طلایـے_تا_عرش💛

#قسمت_هشتادنه


بعد خطبه عقد و کاراش.
داماد رفت پایین پیش مردا.
ما ۴نفر هم رفتیم پیش سمیرا😜.
خلاصه بعد حرف زدنای دخترونه با سمیرا 😜🙈تصمیم گرفتیم بریم... با بچه ها خدافظی کردیم❤️،با مامان فاطمه، زهرا هم همچنین
باسمیرا و داماد و خانوادشون خدافظی کردیم رفتیم پایین.
با شوهر خاله سلام علیک کردم.
امیرعباسو دیدم که داشت با محمد حرف میزد.
متوجه صدا مامان شد برگشت که سلام علیک کنه،
با من چشم تو چشم شد.
چند لحظه ای بهم نگاه کردیم بعدش نگاهامونو گرفتیم.تو این چند لحظه قشنگ آنالیزش کردم😂
یه کت شلوار مشکی با بولیز سفید.موهاشم کج گرفته بود،ریشاشم که....😍🙄🤐
استغفرالله😐الهی العفو😐😩😐.

امیرعباس:سلام،مبارکه...🙂.

من:سلام ممنون همچنین...🙃.

رفت طرف مامانو،با مامان روبوسی کرد.بعد حرف زدنشون رفتیم خونه.

نمیدونم چرا اومدم خونه دلم یهو گرفت...😢😭
رفتم وضو گرفتم که نماز مغربمو بخونم...زیارت عاشورا هم بخونم یکم بهترشم🖤.

فردا صبح تصمیم گرفتم بعدظهر برم گلزار.
خودم تنها.
خواستم یکم تنها باشم .

کارامو رسیدم به مامان هم گفتم قبول کرد،ساعت۴رفتم گلزار...❤️.
رفتم پیش همون شهید گمنامه،نشستم پیشش انقدر حرف زدم .
از همه چی.
از دانشگاه.
از اون پسره مزاحم.
از سمیرا.
از امیرعباس...
حرفای امیرعباسو به داداش شهید گفتم،گفتم هرچی صلاحه.
بهش گفتم قراره بره سوریه،اگه قسمت اینه که......
حرفی ندارم...
اما قراره بهم برسیم...
که خودت مرافبش باش...

نمیدونم ...
نمیدونم چرا این حرفو زدم،..
انگار منم یه حسی بهش دارم..
اما قبل از اینکه امیرعباس چیزی به من بگه اینجوری نبودم...
نمیدونم چیشد...😭.
اما اگه بره سوریه یه چیزیش بشه چی.؟
من میتونم فراموش کنم خودشو حرفاشو؟!😔.
ایکاش چیزی به من نمیگفت😭.ایکاش میرفت میومد بعد.
که منو هوایی نکنه😭.

به شهید گمنامه گفتم میسپارم به خودت...هرچی صلاحه هرچی خدا میخاد همون شه...❤️
بعدِ دردو دل کردنم زیارت خوندم، پاشدم رفتم خونه....🚶‍♀.

#ادامه‌دارد...

#نوسینده_بانو_‌میم‌_عَین

#‌کپی_باذکر_نام_نوسینده_‌جایزاست🍃🥀
@@Chadorihay_bartar