🌺

#حسن_لطفی
Канал
Социальные сети
Другое
Персидский
Логотип телеграм канала 🌺
@chAdorihay_bartarПродвигать
16
подписчиков
5,69 тыс.
фото
693
видео
587
ссылок
❀﴾﷽﴿❀@o0o0o00o0oO تبادلات🔃 @mim_faraji69
#حتماااا‌بخوانید👇🏻😍❤️
#ميلادحضرت‌عباس‌علیه‌السلام
#چند_خطى
#١٣٣ـ

جمعمان جمع كه تا نقشِ خیالی بزنیم
كوچه باغی برویم و پَر و بالی بزنیم
پایِ حافظ قَدح از شعر زلالی بزنیم
جمعمان جمع بیایید كه فالی بزنیم

"شاهِ شمشاد قدان خسرو شیرین دهنان
كه به مژگان شكند قلب همه صف شكنان"

بگذارید از این فاصله بویی بكشیم
درِ خُم را بگشاییم و سبویی بكشیم
تیغ اَبروی كجش را به گلویی بكشیم
صد و سی و سه نفس نعره‌ی هویی بكشیم

از دلِ ما چه به جا مانده؟ كه غارت كرده
پسرِ سوم زهراست قیامت كرده

ماه و خورشید دو حیران و دو سرگردانند
سال‌ها دل سرِ این طایفه می‌گردانند
بال در بالِ فرشته غزلی می‌خوانند
ما همه بنده و این قوم خداوندانند

آمده تا زِ علی تیغِ دودَم را گیرد
قد برافرازد و بر دوش عَلم را گیرد

جمع مِهر و غضب و جذبه و زیبایی را
در تو دیدیم مسیحایی و موسایی را
محشری كن كه ببینند دل آرایی را
بُرده‌ای ارث از این سلسله آقایی را

حق بده مات شود چشم ، تماشا داری
هر‌چه خوبان همه دارند تو یك جا داری

آسمان پیشِ قدم هات به حیرت اُفتاد
كهكشان وقتِ تماشات به زحمت اُفتاد
موج برخاست و از آن همه هیبت اُفتاد
كوه تا نامِ تو را بُرد به لكنت اُفتاد

این علی هست خودش هست جنابش آمد
خوش به حال دلِ زینب كه ركابش آمد

تشنه خاكیم و ترک خورده ولی دریا تو
شوره زاری همه با ماست و باران با تو
وَ نوشتیم كه یا هیچ پناهی یا تو
دلمان قُرص بُوَد ، قُرص چرا؟ زیرا تو

بعد مرگم به هوای حرمت پر گیرم
من كفن پاره کنم زندگی از سر گیرم

رگِ پیشانی تو تا كه تَوَرم می‌كرد
لشگر انگار كه با مرگ تكلم می‌كرد
دست و پا را نه فقط راهِ نفس گُم می‌كرد
بیرقت در وسطِ دشت تلاطم می‌كرد

چقدر سر زِ سرِ تیغِ تو سرگردان است
تو سلیمانی و تختت وسطِ میدان است

میكِشی تا وسطِ معركه‌ها طوفان را
بند آورده نگاهت نَفَسِ میدان را
تا كه ارباب بگیرد به سرت قرآن را
میدرد نعره‌ی تو زَهره‌ی سرداران را

شورِ آن قُله كه آتش فوران كرد تویی
آن كماندار كه اَبروش كمان كرد تویی

سایه بان دلِ زینب دلِ ما هم با توست
حاجتی گرچه نگفتیم فراهم با توست
ماهِ شب‌هایِ محرم تویی و دَم با توست
ای علمدارِ ادب شورِ مُحرم با توست

دستِ ما نیست كه در پای غمت می‌گِرییم
لطف زهراست كه زیر عَلمت می‌گِرییم

بی تو از چشمِ حرم خونِ جگر می‌ریزد
خون از ساقه‌ی صد تیر و تبر می‌ریزد
وَ رُباب اشك به لب‌های پسر می‌ریزد
خیز از خاك و ببین خاك به سر می‌ریزد

اَبرویت بندِ دلش بود كه از هم وا شد
وای بر حال سكینه كه سرت دعوا شد

🍃شاعر: #حسن_لطفی

@Chadorihay_bartar 🌺
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#وداع


این بار چندم است کفن باز می‌کنم
دارم به این بهانه تو را ناز می‌کنم*

پلکی تبسمی نفسی یا شکایتی
باشد بخواب فاطمه هر طور راحتی

باشد بُرو ولی جگرم را نگاه کن
پُشتم شکسته‌ای کمرم را نگاه کن

برخیز باز چاره‌ی درد مرا بده
برخیز و دستمالِ نبرد مرا بده

مثل قدیم پشت سرم آب را بریز
جای علی تو برجگرم آب را بریز

این بار چندم است کفن باز می‌کنم
دارم به این بهانه تو را ناز می‌کنم

داریم مثل سوز خزان گریه می‌کنیم
با آستین بین دهان گریه می‌کنیم

دارم به دوش خویش دو تابوت می‌کشم
دستی به زخم گوشه‌ی اَبروت می‌کشم

این مرد کوه بود که درهم شکسته شد
دیدم که هفت جای تو باهم شکسته شد

تو غرق زخم رفتی و حیدر تمام کرد
امروز بی تو فاتح خیبر تمام کرد

دارند بچه‌ها همه از دست می‌روند
خواهر تمام کرد برادر تمام کرد

پیش حسن حسین به زانو نشسته است
وقتی به گریه گفت که مادر تمام کرد

دیدم که قاتلت اثر ضربِ خویش را
با چوب‌های شعله‌ورِ در تمام کرد

وای از قلاف ، زخمش از اول عجیب بود
وای از مغیره کارِ خود آخر تمام کرد

روز دوشنبه بود به آتش شروع کرد
روز دهم به ضربه‌ی خنجر تمام کرد

این بار چندم است کفن باز می کنم
دارم به این بهانه تورا ناز می کنم....

#حسن_لطفی

@Chadorihaye_bartar

🌹🌹