داستانهایی از مذاکرات موفق ولی یکباره!
یکی از موارد رایجی که در تعامل با برخی از مشتریها برام اتفاق افتاده، نگاه اونها نسبت به مذاکره است. «نتیجه قرارداد» انقدر شیرینه که طرف مقابل تمایل داره به هر شکلی نتیجه رو رقم بزنه، فارغ از اینکه دفعه دومی برای تعامل و همکاری وجود داشته باشه.
خطر این نوع مذاکره اینه که یک طرف مذاکره مطمئنه که بخشی از اطلاعات مهم رو نداره که ممکنه تا حد زیادی نتیجه رو تغییر بده و این عدم اعتماد باعث میشه کل فرآیند با سرعت کمتر و با دقت خیلی خیلی بیشتر انجام بشه.
بنابراین، به نظرم هر رویکردی میخواید اتخاذ کنید، باید جوری باشه که فرض رو بر این بذارید که انگار قراره ما دوباره با هم کار کنیم. پس پنهانکاریهای ناشیانه که با یک سرچ ساده مشخص میشه، دروغهای Soft که با هدف سادهسازی مساله و بستن سریعتر قرارداد انجام میشه، احتمالا نه تنها نتیجه عکس داره، بلکه شما رو در دسته «
غیرقابل اعتمادها» قرار میده. در این صورت، حتی اگه اون Deal هم رخ بده، مطمئنا دفعه دومی در کار نخواهد بود و طرف مقابل برای همیشه به گورستان لیست سیاه شما میپیونده. حالا سوال اینجاست: آیا ارزشش رو داره؟
@BourseChild