#دلنوشته#امام_رضابنام خدایِ امامیِ که میشنود...
چشمانت را میبندی؛
عمیق تنفس میکنی و استشمام میکنی بویِ مطبوعِ خاک را
😌☺️باران، نم نم میبارد و تو دلت هوایی تر می شود
😞هوایی عشق
هوایی محبوب
هوایی دیاری که فاصله اش با تو، زیاد است
😢لبخند، مهمان لب هایت میشود وقتی به خاطر می آوری که دل، حرم است، حرم او...
اما گاهی دلت،
یک فرش میخواهد، یک هوایِ و سرد و شب جمعه و دعای کمیل.
و ضریحی که چشمانت آنرا تار میبیند.
تار از اشک، اشک از رویِ شوق، از رویِ نیاز، از رویِ عشق...
سجاده ات را بگشا!
در پسِ نم نم باران، در حال استشمام بوی خاک، در حالِ تصورِ لبخندِ خدا، شروع کن نمازِ پنهانیِ شب را...
نماز شفع میخوانی.... اعماق دلت حرم میخواهد، الله اکبر...
آیه ب آیه، با نیاز، تلاوت کن...
نیازِ رسیدن به معشوق...
اهدنا الصراط المستقیم، به راستی، حرمش صراط مستقیم است...
سلام نمازت را تمام کن، و با تسبیح تربتِ جدّش، [الله اکبر و الحمدلله و سبحان الله] گویان طلب کن از او پابوسیِ حرم را...
در وتر نمازت؛ در میان اللهم اغفر هایت، طلب کن از خدایت نسیمِ روح بخشِ حرم را...
آرام آرام و با لبخند، با شوق و حسرت، اشک بریز برای دیدار محبوب...
و خواهی دید چندی بعد، دعوت شده ای...
دعوت شده ای به استشمام هوایِ روح بخشِ حرم، دعوت شده ای به شب جمعه ی حرم و صوت دلنشین دعای کمیل...
خواهی دید اشک و لبخندت را خرید آن امام رئوف...
و تو دعوت شده ای به دیار خراسان، به دیار مردی از مردان خدا...
و عاشقانه اش خواهی ریخت،
و همچو تصورت، حرم تار است
تار از اشک شوق، اشک شوقِ دیدن محبوب، امام رئوف، آقا علی بن موسی الرضا(علیه السلام)
#حدیثه_رائیجی#بسیج_دانشجویی_دانشگاه_مازندران🌐 @boruj 🇮🇷