و باز، فوتبال و زندگی
#سخن_روز سخن را با یادداشت دوست و برادرم
#محمدرضا_صداقت شروع می کنم:
<<این روز ها برانکو ایوانکوویچ و رفتارش مرا یاد کاراکتر فیلم زیر زمین می اندازد.
او روحیه قوم گرایانهای که در بالکان تکه پاره وجود داشت و صرب را در برابر کروات قرار داد و آلبانیایی تبار را در برابر دیگری در حساس ترین زمان به بدنه جامعه ورزشی و یکسری جوان هوادار تیفوسی وارد کرد.یک ویروس خطرناک.
نگاه های فرسوده قییلگی در برابر نگاه
ملی. در فوتبال ما به حسین علی کلانی ها نیاز داریم تا محمد علی کریمی ها.
#برانکو_ایوانکویچ#علی_کریمی#حسین_کلانی#ایران#کرواسی#یوگسلاوی#بالکان#پرسپولیس#تیم_ملی#تیم_ملی_فوتبال_ایران>>
مطلب بالا را کسی نوشته که بیش از ۳۵ سال هواداری پرسپولیس و یک عمر عشق ایران و ایرانی را در سابقه دارد.
اما به راستی ما را چه می شود که تحت تاثیر علایق شخصی چنان خیزاب برمی داریم که هر کسی هوس سواری گرفتن کرد، بگیرد و منافع
ملی مان را در توفان احساسات ما و منافع خویش غرق کند؟؟!
آقای برانکو، انصافا
تیم خوبی ساخته ای که شایسته قهرمانی در لیگ است ولی
تیم ملی ایران ،
تیم باشگاهی نیست که حسین آبرامویچ هدایتی ها دست روی هر بازیکنی گذاشتی برایت بخرندش!
کیروش هرکه باشد و اهل هرکجا، نام سرمربی
تیم ملی یک مملکت را یدک می کشد، تیمی که پرچم ایران می پوشد، نه سرخ و آبی و زرد و سبز و بنفش و قس علی هذا... حرمت دارد و امنیت خاطر می خواهد. انصافا هم
تیم خوبی ساخته و خوب نتیجه می گیرد. شما هم در مقطعی سرمربی همین
تیم بودی و همین توقع را داشتی و نتیجه هم گرفتی، و هرچند حریف حاشیه سازی همین علی کریمی ها و مهدوی کیاها نشدی، ولی دست مریزاد که به جام جهانی بردیمان.
این که بازیکن ها به هواداری شما در صفحاتشان پست های پشت و خنجر می گذارند و جوانان پرشور سرخ هورا می کشند اول از همه ننگ کسی است که انگ مربی حرفه ای خورده و بی هیچ حساب و کتابی، یک روز خود را بهترین مربی جهان می خواند و روز دیگر از قول مردم می گوید: مردم دوست دارند من مربی
تیم ملی شوم.
دوم هم ننگ ما مردمان است که اصولا هم خوب کولی می دهیم، هم در فرهنگ استبداد زده و چاپلوس پرور و خر رنگ کنمان یک امولسیون معلق از ویروس های زیر آبی و عواطف و علایق شخصی و زیرآب زنی داریم که شما اثبات کردید به شدت مسری است و خارجی ها را هم درگیر می کند!
از همه مصیبت تر، خبرنگاران دوزاری مان است با آن تیترهای موهن و مزخرف. کسانی که میراث دار آقا فکری ها و لارودی ها و سعید مدنی ها هستند و به جای نقد منصفانه و راهگشا تیتر می زنند: کیروش شاخ نشو! یعنی یک جو درک و فهم اگر بود، حق می داد به کیروش که به جای گفتن این حقیقت که از زیرآبی و حاشیه شاگردان برانکو در
تیم ملی می ترسد، محترمانه سه کیلو اضافه وزن را بهانه کند!
اف بر قلم الکن و پولکی و متعصب شما، این جا که دیگر پای دست گیری و یاری از همکار دستگیرشده و محبوستان، و غول سیاست درمیان نیست که بهانه کنیم ترس جان داشتید! این جا پای وطن دوستی و شرف است که در تیترهای اکثر شما مشاهده نمی شود. معدود خادمان تحریریه هم در هروله خیانت و پول دوستی شما یا منزوی شده اند یا لال...
این روزها به راستی که قحط الرجال است، مردانی از جنس پروین و پورحیدری کجایند که گاه سرمربی گری
تیم ملی هیچ رنگی برایشان عطر و طعم عشق ایران را نداشت؟! دریغ که فوتبال که به حق زندگی اش خوانده اند، آیینه تمام نمای پاره پاره شدن ایران و ایرانی در تمام زمینه ها و از تمام زوایاست. هم وطنم،خواب دیده اند برای ملیت و هویت ما و در جهل و غفلت من و شما تعبیرش کرده اند. حالا چه در ورزش، که برانکو سکوی ترقی و سو استفاده اش می بیند چه در اقتصاد و سیاست و فرهنگ که هر خار و خسی از هول هلیم* خدمت در دیگ روسیاهی افتاده..!
من آن چه شرط بلاغست با تو می گویم
تو خواه ازسخنم پند گیر و خواه ملال
محل قابل و آنگه نصیحت قائل
چو گوش هوش نباشد چه سود حسن مقال (سعدی)
#عباس_بیک_پور پ.ن : گرچه در دهخدا به هردو صورت حلیم و هلیم ثبت شده ولی امروز زبان شناسان بر هلیم توافق دارندبرای آنچه خوردنی است، نه حلیم که به معنای بردباری است.
🆔 @Bookzic