- مردم حق دارند از روشنفکران ۵۷ بیزار باشند.
روشنفکر چپ ایرانی، به غلط گمان میکرد و هنوز هم گمان میکند که ایدئولوژی همان تکفرمول نجاتبخشی است که با آن میتوان همهٔ مسائل جامعه را - از اقتصاد و سیاست گرفته تا اجتماع و فرهنگ - حل کرد. از نظر آنها دورهٔ انقلاب دورهای است که میتوان با اسلحه از تاریخ جلو زد.
نمونه میخواهید؟ به این مصاحبهٔ جناب مسعود کیمیایی (فیلمسازی که جایگاه هنریاش برایم محفوظ و محترم است اما برای عقاید سیاسیاش هیچ ارزشی قائل نیستم) توجه کنید که چند ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی با روزنامهٔ میزان انجام داده است. من با دقت این مصاحبه را خواندم و هیچ نشانی از دموکراسیخواهی و مدنیتخواهی در آن ندیدم. باز هم هدف اول روشنفکر آن زمانی ما صرفاً مبارزه با امپریالیسم و تقدیس خشونت چریکی بود. بعد جناب جواد مجابی در مصاحبهٔ امروزش با روزنامهٔ اعتماد از این شاکی است که چرا مردم ایران روشنفکرستیز شدهاند؟ خب اخوی، این ستیز به خاطر اشتباهات فاحش سیاسی روشنفکران آن زمان بوده. باری، به این فرازها از مصاحبهٔ جناب کیمیایی که میدانم امروز نظرات کاملا متفاوتی دارند، توجه کنید:
«فیلم اگر دستکم فرهنگساز نیست، نباید در نفی فرهنگ جهان سومی باشد، یا نباید گرایشهای امپریالیستی در حیطهٔ اندیشه فیلمساز باشد... کشورهایی مثل ما که همیشه زیر نفوذ چپاول سرمایه و امپریالیسم بودهاند، به هیچ کیفیتی نمیتوانند آرام باشند و آرام نبودن یعنی هنر ایدئولوژیکی داشتن.
سینمای هنر محض، سینمای هنر خاص، سینمایی از این دست، و فرهنگی از این دست، مال کشورهای استثمارگر است، کشورهایی که ترجیح میدهم به آن ها کشورهای مهاجم بگویم.»
چنین بود اندیشههای روشنفکرانی که در آن سالها، خواسته و ناخواسته، به الگوهای فکری و ذهنی ما بدل شده بودند. سالها باید میگذشت تا فاجعهٔ ایدئولوژیگرایی و ژدانفگرایی را با پوست و گوشت و استخوانمان بفهمیم.
بیژن اشتری
@BonyadVarahram