در راه بازگشت به ایران و در نزدیکی خان دهقان، به #قباد خبر می دهند که همسرش، پسری به دنیا آورده است و #قباد به شادی به خانه ی دهقان می رود و نام فرزند را #کسری می گذارند و از نژاد دهقان می پرسد و او خود را از نژاد #فریدون معرفی می کند.
#قباد عماری_کجاوه _ آماده می کند و همسر و فرزند را نیز به همراه می آورد و لشکر به سوی #تیسفون می برد. در ایران بزرگان و کهنسالان و خردمندان گرد هم می آیند و سخن می گویند که
ز روم و ز چین لشکر آید کنون بریزند ازین مرز، بسیار خون
بباید خرامید پیش قباد مگر کان سخن ها نگیرد به یاد
و همه پیاده و پر خاک نزد #قباد می روند و پوزش می خواهند.
گناه بزرگان ببخشید شاه ز خون ریختن کرد پوزش به راه
ببخشید جاماسپ را هم چنین بزرگان بر او خواندند آفرین
#قباد دیگربار بر تخت می نشیند و #کسری بزرگ می شود.
به فرهنگیان داد فرزند را چنان تازه شاخ ِ برومند را...
#قباد لشکر به روم می برد و دو شارستان #مندیا و #فارقین از او زنهار و امان می خواهند.
نهاد اندر آن مرز، آتشکده بزرگی ِ نوروز و جشن سده
مداین پی افکند و جای کیان پراگند بسیار سود و زیان
از اهواز تا پارس یک شارستان بکرد و برآورد بیمارستان
اَران خواند آن شارستان را قباد که تازی کنون نام، حُلوان نهاد
گشادند هرجای رودی پر آب زمین شد همه جای آرام و خواب
مردی سخن گوی و با دانش و رای و کام به نام #مَزدَک به نزد #قباد دستور و وزیر می شود. خشکسالی ایران را فرا می گیرد و قحطی.
بدیشان چنین گفت مزدک که" شاه نماید شما را به اومید ، راه"
مزدک از #شاه می پرسد که اگر کسی از بی نانی بمیرد، و دیگری نان داشته باشد و به او ندهد، کیفرش چیست؟ و شاه پاسخ می دهد: مرگ. مزدک به انبوه مردم می گوید که جایی که گندم نهفته اند
دهید آن به تاراج در کوی و شهر بدان تا یکایک، بیابند بهر
دویدند هر کس که بُد گرسنه به تاراج ِ گندم شدند از بُنه
چه انبار ِ شهری، چه آن ِ قباد ز یک دانه گندم نبودند شاد
کارآگاهان به نزد شاه می روند و و می گویند که انبار شاه به دلیل دستور #مزدک به تاراج رفته است. شاه #مزدک را فرا می خواند و از او پرس و جو می کند. مزدک پاسخ می دهد که
اگر دادگر باشی ای شهریار به انبار، گندم، نیاید به کار
شکم گرسنه چند مردم بمُرد که انبار آسوده، جانش ببُرد
♦️♦️♦️
#مزدک پسر #بامدادان، موبدی بود ساده زیست، مروّج اخلاق، منع کننده از خوردن گوشت و می، تارک دنیا، مجرّد و خواهان اصلاحات دینی.
آیین #مزدک را واکنشی در برابر اشرافیت اداری و روحانی عصر ساسانی دانسته اند. قحطی و مشکلات اقتصادی، شکست در جنگ هیاطله، اعمال قدرت موبدان که قباد و مزدک برای محدود کردنش کوشیدند و نارضایتی مردم همگی دست در دست هم داد که رویکردی قابل توجه به آیین مزدک صورت گیرد.