◻️#بهرام_گور پس از پیروزی بر رومیان برای شاه هند نامه ای می نویسد و از توانمندی خویش می گوید و این که میان باژ و جنگ یکی را بپذیرد. سپس ادامه می دهد که فرستاده ای نامه را می آورد. آن گاه بهرام گور خود به عنوان فرستاده نزد #شنگُل می رود و هنرها از خود می نمایاند؛ در کشتی، تیر و چوگان، به گونه ای که #شنگل از او می خواهد در هند بماند. # بهرام گور نمی پذیرد و شاه هند تصمیم می گیرد در پی چاره ای، او را به کشتن دهد. بنا بر این او را برای از میان بردن کَرگ می فرستد. بهرام گور سر کرگ را می بُرَد. همچنین اژدهایی آسیب رسان را به فرمان شنگل از پای در می آورد. شنگل تصمیم می گیرد بهرام گور را بکشد؛ ولی مهتران او را ازین کار منصرف می گردانند و این کار را شایسته و درست نمی دانند.
◻️شنگل به بهرام گور پیشنهاد می دهد که با #سپینود دخترش ازدواج کند و بماند. بهرام با دختر شنگل پیوند برقرار می کند. دختری که همتبار با بَغپور چین است. بغپور چین نامه ای برای بهرام می نویسد که برای دیدنش برود و... بهرام در پاسخ می نویسد که بی دستور شاه ایران جایی نخواهد رفت و از ایرانیان می گوید که
هنر نزد ِ ایرانیان است و بس ندارند کَرگِ ژیان را به کس
همه یکدلانند و یزدان شناس به نیکی ندارداز اختر سپاس
#بهرام گور به دختر شنگل می گوید که می خواهد به ایران بازگردد و سپینود همراهی و موافقت می کند. شنگل آگاه می گردد و هر دو را سرزنش می کند. بهرام گور خود را معرفی می کندو می گوید :
به ایران به جای پدر دارمت هم از باژِ کشور نیازارمت
همان دخترت شمع ِ خاور بُوَد سر ِ بانوان را چون افسر بُوَد
◻️شنگل پوزش خواهی می کندو دختر را با #بهرام گور راهی ایران می کند.