💠#با_شاهنامه_آهسته_و_پیوسته🔸#کیانیان ✔️یادداشت (۱۱)
#کاووس♦️کاووس و نبرد با شاه هاماوران و پیوند با
#سودابه🔶#دکتر_بتول_فخراسلام◽️کاووس همراه با سپاه به مهمانی رستم به سوی زابلستان می رود و یک ماه آنجاست تا این که از مصر و شام مردی بر کاووس می تازد و از او روی گردانی می کند و کاووس
سپه را ز هامون به دریا کشید
بدان سو کجا دشمن آمد پدید...
به پیش اندرون شهر هاماوران
به هر کشوری در، سپاهی گران
◽️و نبرد صورت می گیرد و شاه هاماوران، امان می خواهد و می پذیرد که باژ و خراج دهد. سپس به کاووس یکی می گویدکه شاه، دختری زیبا دارد و... کاووس پیام می فرستد که
چو داماد یابی چو پور قباد
چنان دان که خورشید، دادِ تو داد!
◽️شاه هاماوران اندوهگین از پیام کاووس که ناچارست دختری که " از جان شیرین، گرامی تر ست" به او سپارد، به نزد
سودابه دختر خویش می رود و از خواستاری کاووس می گوید و
سودابه هم به پدر پاسخ می دهد که
ز پیوند با او چه باشی دژم؟!
کسی نشمرد شادمانی به غم
◽️شاه می فهمد که
سودابه هم بی رغبت نیست.به یک هفته کاووس و
سودابه به هم می رسند و روز هشتم، شاه، کاووس را به مهمانی خویش فرا می خواند.
سودابه همسر خویش را به پرهیز از رفتن به این مهمانی وا می دارد؛ ولی کاووس نمی پذیرد و امکان جنگ را هیچ می انگارد.در نهایت او و گودرز و گیو و توس را گرفتار می سازند.
سودابه به اعتراض لب می گشاید .
به ایشان چنین گفت کین کارکرد
ستوده ندارند، مردان مرد
چرا روز جنگش نکردید، بند؟
که جامه ش زره بود و تختش، سمند...
جدایی نخواهم ز کاووس، گفت
وگر چند بود خاک، او را نهفت
◽️و
سودابه را هم در بند می کنند. از آن سو ترکان و تازیان که می فهمند شاه بر تخت ایران نیست، به ایران لشکرکشی می کنند و دیگر بار ایرانیان به سوی زابل به نزد رستم می روند
که ما را ز بدها تو هستی، پناه
چو کم شد سر و تاج کاووس شاه
دریغ است ایران که ویران شود
کُنام ِ پلنگان و شیران شود
همه جای جنگی سواران بُدی
نشستنگه شهریاران بُدی
◽️و رستم به پا می خیزد و از جایگاه کاووس آگاه می گردد و آماده ی جنگ با شاه هاماوران می شود؛ شاه هاماوران نیز از مصر و بربر یاری می جوید و نبرد، آغاز می گردد و ایرانیان، پیروز می گردند و کاووس و پهلوانان و
سودابه را از بند و زندان،رهایی می بخشند.
سلیح سه کشور، سه گنج سه شاه
سراپرده و لشکر و تاج و گاه
سپهبد جزین خواسته، هرچه دید
به گنج سپهدار ایران کشید...
پس آگاهی آمد ز هاماوران
به دشت سواران نیزه وران
که رستم به مصر و به بربر چه کرد
بدان شهریاران، به روز نبرد...
نبشتند نامه یکی مرد وار
سخن های شایسته ی آبدار
که ما شاه را بنده و چاکریم
زمین جز به فرمان او نسپریم...
◽️و این گونه عرب ها یا همان مردان دشت نیزه ور تسلیم می شوند.
افراسیاب همچنان مصمم به جنگ، می جنگد و
دو بهره ز توران سپه کشته شد
سر هر کس از رزم، برگشته شد
و در نهایت
جهان پهلوانی به رستم سپرد
همه روزگار بهی، زو شمرد
◽️پس از مدتی به وسوسه ی ابلیس، کاووس با فراهم ساختن ابزاری و با همراهی عقاب ها به آسمان می رود تا از راز سپهری سر در آورد که در بیشه ای سقوط می کند ودلیل زنده ماندنش، وجود سیاوش گفته می شودکه باید می ماند تا بعدها سیاوش بیاید و....
◽️گودرز و پهلوانان نزد کاووس می آیند و گودرز او را سرزنش می کند که شایسته ی بیمارستان ست و کارهایش از رفتن به مازندران و هاماوران و آسمان هریک بدتر از دیگری ست و پند می دهد که
همان کن که بیدار شاهان کنند
ستوده تن و نیک خواهان کنند
◽️و کاووس شرمسار و پشیمان، به درگاه یزدان سر فرود می آورد.
◽️در کتاب" جغرافیای شاهنامه از کیومرث تا کی خسرو" بانو حانیه بیرمی آورده اند که "محل جنگ هاماوران در حدود شام و مصر و یمن و بربر، تداعی کننده ی محل جنگ کاووس در مازندران ست و این در صورتی ست که وجود مازندران را در غرب جهان بپذیریم.... چنان که در کتاب زین الاخبار گردیزی، مؤلف تصریح کرده که جنگ مازندران همان جنگ یمن... است.... متون زرتشتی نیز مکان زندانی شدن کی کاووس را حدود یمن پنداشته اند.... باید عقیده ی استاد پورداوود را پذیرفت".... هاماوران باید مملکت قوم قدیم حمیر و یمن حالیه باشد....". بعضی از پژوهشگران نیز سرزمین یمن و هاماوران را مطابق کشور یونان می دانند.....
💠#بنیاد_فردوسی_مشهد💠#كانون_شاهنامه_فردوسي_توس
🆔 http://bonyadferdowsitous.ir/🆔https://t.center/bonyadeferdowsitous