Смотреть в Telegram
در باغِ پرگلِ غزل آیینه‌دار شد گل کرد و خود فروغی از این جلوه‌زار شد افسونی از غزل که به گوش خزان دمید گل از گل خزان بشکفت و بهار شد در گوش سنگ یک غزل عاشقانه خواند دیدم که سنگ هم به نگاهی دچار شد «گاهی دلم برای خودم...» بغض امان نداد گاهی دلش برای خودش بی‌قرار شد لبخند زد به روی تمامی دردهاش آرام پلک بست، غزل سوگوار شد در یاد ماند زمزمه‌های نجیب او مردی که رفت و خود غزلی ماندگار شد... #سعید_سلیمان_پور روزگاری برای او سروده بودم: با همۀ بی‌سروسامانی‌اش «وارث آب و خرد و روشنی» شغل: روایت‌گر شیدای عشق نام: محمدعلی بهمنی... استاد محمدعلی بهمنی، روایت‌گر شیدای عشق، آسمانی شد؛ ولی زمزمه‌های عاشقانۀ او تا به ابد در گوش زمانه تکرار خواهد شد. مصیبت ازدست‌دادن این انسان شریف و شاعر بزرگ را به همه اهالی فرهنگ و ادب تسلیت می‌گویم. روحت شاد و قرین رحمت حق باد ای بزرگ‌مرد شعر ایران🖤 #محمدعلی_بهمنی #محمد_علی_بهمنی #غزل_معاصر @bolfozool
Telegram Center
Telegram Center
Канал