Смотреть в Telegram
ای دل که گفت با غم پاییز خو بگیر از نزهت بهار کمی رنگ‌و‌بو بگیر در جلوه‌زار ماه زمانی دعا بخوان در چشمه‌سار آینه گاهی وضو بگیر با خاطرات عشق نم از دیدگان فشان از این غم زلال کمی آبرو بگیر آهی بکش که اشک جماعت روان شود این بار را ز شانهٔ مردم فروبگیر رو کن به لحظه‌های شرربار عاشقی از انجماد بی‌تپش سنگ رو بگیر برگرد سوی خانه‌ات ای اشک ناشکیب برگرد و باز بغض شو و در گلو بگیر او رفت و من ترانه شدم بر لبان شهر گاهی مرا بخوان و سراغی از او بگیر... #سعید_سلیمان_پور @bolfozool
Telegram Center
Telegram Center
Канал