نگاهش به سمت اون افتاد صورتش ، لبخندی که روی لباش نشسته بود مثل همیشه .. بیتفاوت از کنارش رد شد میدونست بیشک برگشته و نگاهش میکنه با صدای بلندی اسمشو صدا زد و گفت: تهیونگ ، خیلی عوضی ای همچنان بیتفاوت به حرفش سری تکون داد از جیبش سیگارشو در آورد با همون فندک همیشگی که یادگاری جونگکوک بود روشنش کرد و به اسم روی فندک خیره شد + چرا چیزی نگفتی ؟ - میدونی چرا بهم میگن شیطان ؟ چون به خوبی میتونم احساس تنفر رو ایجاد کنم حتی اگر خدا باشی ! + از حرفات سر در نمیارم تهیونگ - به نظرت قشنگ نیست ؟ + اینکه سکوت کردی ؟ یا اینکه نادیده میگیریش ؟ - توی تاریکی شکار ، شکارچی رو نمیبینه .
𝐌𝐲 𝐌𝐚𝐧 جیمین روی همه دارایی هاش حساس بود و تمام تلاشش رو برای نگهداری و دور کردن آفت ها ازشون می کرد. پس حذف کردن کسی که جرئت کرده بود به باارزش ترین داراییش 'مین یونگی' نزدیک بشه کار راحتی بودی؛ اونم به روش مخصوصش! برای خوندن سناریو کلیک کنید. حاوی خشونت؛ اگر روحیه حساسی دارید لطفا نخونید!
𝐋𝐨𝐯𝐞𝐥𝐲 𝐤𝐢𝐥𝐥𝐞𝐫 ما بعضی وقت ها انتخاب های اشتباهی میکنیم چون بی نقص نیستیم و این بخش از زندگی ما آدم هاست. اما مین یونگی که همه کس رو به منی که براش آدم میکشم ترجیح میده، خود حماقته! برای خودن سناریو کلیک کنید.