سونگ مو بعد اینکه داییش کشته شد و وقتی خواست انتقامشو بگیره شاهداش هم کشتن، مامانش مرد اونم در حالی که سه ماه ندیده بودش، باباش بهش تهمت زد که با خدمتکارشون خوابیده و اونو باردار کرده، باباش یه جوری مجازاتش کرد که اندام های داخلیش آسیب دیدن، ارتباط پدر و فرزندیش با باباش رو کلا قطع کرد و بهترین دوستش کشته شد :
سونگمو میگه من دو ژائو رو دوست ندارم ولی در طول سفر دو ژائو مخفیانه اسکورتش میکنه، خودشو سپر دو ژائو میکنه و زخمی میشه، شبا هم میره جلوی در خونهشون موسیقی مینوازه.