# داستان آموزنده متوجه باشین دلی نشکنید
💔مردي وارد دواخانه شد وبالهجه اي ساده گفت:
کرم ضد سيمان دارين؟
متصدي داروخانه با لحني تمسخر آميز گفت:
بله که داريم کرم ضد تيرآهن و آجر هم داريم حالا خارجي ميخواي يا داخلی ؟
خارجياش گرانه گفته باشم!
مرد نگاهي به دستانش کرد و روبه روي فروشنده گرفت و گفت:
ازوقتي کارگر ساختمان شدم دست هایم زبر شده نميتوانم دخترم را نوازش کنم...
اگه خارجياش بهتره، خارجياش را بده !
لبخند روي لبان متصدي يخ زد!!!
واقعا چقدر حقير و کوچک است آن که به خود مغرور است
چراکه نمي داند بعد از بازي شطرنج
شاه وسرباز را دريک جعبه مي گذارند...
انسانيت و تقواست که سرنوشت ساز است ...
جايگاه شاه و گدا و دارا و ندار همه " قبر "است...
مواظب باشید
#دلی را نشکنید.
💔