#غصه_نخواهم_خورد_شهدا_هم_تجدید_میشدند!
در عملیات والفجر 8 از نا حیه سر و کمر ترکش خورده بود و دوران نقاهتش را در ساری گذراند .همان روزها ،مراسم تشییع پیکر چند شهید در ساری بود ، که او را در خیابان مدرس روبروی مسجد ابوالفضل (ع) دیدم .
نزدیکش رفتم و بعد از سلام و احوالپرسی ، با تشییع کنندگان به راه افتادیم .در بین راه ،حرف از شهادت و مجروحیت به میان آمد ،مجتبی رو به من کرد و گفت:
-حسین! خوش به حال شهدا که در دانشگاه امام حسین (ع) قبول شدند و مدرک شان هم شهادت است ؛ اما من با مجروح شدنم ، تجدید شده ام!
به خدا قسم ! آن قدر در دانشگاه امام حسین (ع) امتحان می دهم تا بالاخره مدرک قبولی ام را از دست مبارک شان بگیرم .
و عاقبت در اردیبهشت ۶۵ با اصابت تیر به گلوی مبارک اش مدرک قبولی را از دستان امام ع گرفت.
به نقل از حسین شاکری دوست و همرزم بسیجی شهید مجتبی فتح الهی اعزامی از لشکر۲۵ کربلا
#روحمان_شاد_با_یادش@bisimchi1