#اشکهای_جاری_خودرا_آماده_کنید آخرين نماز صبح «
علاء نجمه» نماز
#وداع او بود، گويی ديگر دنيا برايش تنگ شده بود و فرصتی برای برآورده شدن آرزوی مادرش و ديدن او در لباس
#دامادی باقی نمانده بود
كسی فكر نمی كرد متنی را كه در صفحه شخصیاش در فيسبوك نوشته است وداع آخر قبل از
#شهادتش باشد و بعد از آن نوبت ديگران است كه درباره «
علاء» بنويسند
او چند روز قبل از شهادتش نوشت:«اشکهای جاری خود را آماده كنيد»
اين جمله را درباره استقبال از
#عاشورای حسينی نگاشت «
علاء» آماده شهادت بود، آماده ديدار محبوب...
روز شهادت «
علاء» روزی بود كه حتی سنگها هم به حالش گريستند و خاکهای زمين طاقت نداشتند تا روی زيبايش را بپوشانند
چه سخت بود وداع آخر
#مادر شهيدی كه تنها آرزويش داماد كردن پسر
#يتيمش بود در حالی كه بايد او را در لباس سفيد و كفن بدرقه میكرد
#خاطرات_ناب_شهدا #شهیدمدافع_حرم #علاء_حسن_نجمه@bisimchi1