روز عاشورای
88 بنده به عنوان نیروی افتخاری
#هلال_احمر در خیابان «خوش» حضور داشتم؛ ساعت 11 به ما خبر دادند که حدود 5 نفر از نیروهای ویژه سپاه در بین جمعیت آشوبگر مانده بودند؛ یکی از آنها روی زمین افتاده و اغتشاشگران او را به
#آتش کشیدهاند.
برای انجام
#مأموریت_امداد_و_نجات دیگر مجالی برای ایستادن و فکر کردن نبود که آیا برای کمک به آنها بروم یا خیر؛ خود را به محل
#حادثه رساندم؛ به خاطر نحوه پوشش بنده به مناسبت روز عاشورا و محاسنی که روی صورتم داشتم، یکی از زنان آشوبگر گفت: «این آقا اطلاعاتی است!» همان جا با میله آهنی روی سرم زدند و جمجمهام از سه جا شکست.
زمانی که در بیمارستان بودم، مصاحبهای با خبرنگاران داشتم که عواقبی هم داشت؛ سایتهای ضدانقلاب مصاحبه تلویزیونی مرا روی صفحات خود گذاشتند و اعلام کردند: «این مأمور است و هر کسی او را میشناسد به ما بگوید»؛ در ادامه آدرس و مشخصات و شماره تلفن مرا روی سایتها گذاشته شد و خانه ام را به
#آتش_کشاندندر جریان مجروحیتم فقط سپاه پاسداران پیگیر و جویای احوال بنده بود؛ من برای اهداف و آرمانهایی که داشتم، جان و مالم را فدا کردم؛ دنبال منافع هم نبودهام؛ متأسفانه
#بنیاد_جانبازان حتی جویای احوال ما نبود؛
*اینجاست که میگویم دردهای جسمی آرام آرام از بین میرود اما
#دردهای_روحی پاک نمیشود؛ ما دنبال امتیاز نبودیم؛
#جانبازیام برای حفظ انقلاب بین من و خداست و حتی مجروحیتم هم خواست خداوند بود؛ چون بعد از این قضیه رابطهام با خداوند طور دیگری شده است.
وقتی حضرت امام (ره) فرمودند: «پشت سر ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد»؛ اگر آقایان به این حرف امام خمینی(ره) توجه میکردند، مملکت این گونه دچار آشوب نمیشد تا تمام دشمنان به خودشان اجازه بدهند، پایشان را از گلیمشان درازتر کنند.
#شهید_سید_علیرضا_ستاری» در روز عاشورای سال 1388 توسط
فتنه گران، به قصد کشت، مورد شکنجه شدید قرار گرفت و مضروب شد و به مقام
#جانبازان ۷۰ درصد» نائل گردید. وی پس از پنج سال دست و پنجه نرم کردن با آثار جراحت خویش، در سن ۳۱ سالگی به
#شهادت رسید،
#امداد و نجات
#آتش_سوختن#جانباز#قهرمان_وطن#شهید_امنیت_فتنه_88https://t.me/joinchat/AAAAADzQtAYTTO9H-0HRjg