در وقت مرگ
روی لبش خنده ای شگفت
با خون خود نوشت
آخر افتاد مرغ سعادت به نام ما
آخر نشست مرغ سعادت به بام ما
زد روزگار سکه عزت به نام ما
مادر چنان عقاب به بالین او رسید
فرزند را به سینه پر مهر خود فشرد
دستی میان اشک به موی پسر کشید
بر روی خون گرفته او بوسه ای نهاد
در موج اشک گفت:
رویت سپید باد شهادت مبارکت باد
از ما ببر به جمع شهدا سلام ما
با کشتگان بگو:
با ننگ ظلم زیستن ما حرام ما
فرزند پاکزاد
مغرور و سر بلند
لبخند زد به مادر و در آخرین وداع
با دیدگان سرخ شهات نگاه کرد
گفتا که:ای عزیز ترین تکیه گاه من
بشنو پیام ما:
ما کشتگان راه خداییم غم مدار
پاینده ایم و این بود آخر کلام ما
هر گز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما
#تصویر_منتشر_نشده#لشکرویژه۲۵کربلاhttps://telegram.me/joinchat/B6yLojvAndEG1TmuRGamgA📞بیسیم چی
👣