زخمی شده بود اما هنوز جان داشت! او بر روی #شیاکوه ایستاد گرای #دشمن همچنان ارسال میشد! همرزم او میگوید: «فهمیدم که گرایی که میدهد همانجایی است که خودش ایستاده. پرسیدم: این محل #دیدبانی خودت است! پاسخ داد:دیگر نیست دشمن به آن رسیده، بزنید» در لحظات آخر ناگهان #بیسیم به صدا در آمد، #بیسیم_چی صدا زد حمید جان به گوشم. صدای غرش توپ و سوت خمپارهها با صدایش در آمیخته بود: «از قول من به #امام بگوئید شیاکوه لرزید ولی #انشایی نلرزید» بعد ها که پیام شهیدانشایی را به امام رساندند, امام فرمود: در صدر #اسلام هم از این #افسرها بوده است، مثل انشاییها» درود به همه ی #دلیرمردان#ارتش روحش شاد و یادش گرامی