به مناسبت بزرگداشت
#هفته_معلمروایتی از یک استاد تحصیل کرده آمریکا که دانشجوی بسیجی اش را معلم خویش خواند ...
2⃣ قسمت دوم :
بالاخره ترم بعد از راه رسید و دست بر قضا درس دیگری با همان استاد ارائه شده بود. استاد به شیوه معمول درس جدید را معرفی کرد و در شرف ورود به بحث قرار گرفت که دانشجویی در زد و اجازه گرفت تا وارد کلاس شود. ناخودآگاه سکوتی بر کلاس حکمفرما شد و همه با تعجب به سمت در نگاه کردند.
#شهید_محمد_آژند که علاوه بر تحصیل، به امور فرهنگی دانشگاه هم می پرداخت و ابعاد معنوی دانشگاه برایش بسیار مهم بود بخاطر حضور در جلسه امور فرهنگی دانشگاه چند دقیقه ای دیرتر وارد کلاس شده بود. اغلب دانشجویان، از تضاد این استاد و دانشجو با خبر بودند و این تلاقی مجدد باعث بهت آنها شده بود.
محمد خیلی اهل معاشرت بود و هر کسی را می دید حتما با او ارتباط برقرار می کرد و با حسن خُلق او را جذب خود می کرد.
محمد نه تنها نسبت به هیچ پدیده ای بی تفاوت نبود بلکه به هر چیزی که می شد خیری در آن تصور کرد نگاه موشکافانه داشت و هرگز وسواس و نظر انتقادی خودش را از هیچ پدیده ای بر نمی داشت. همین خصوصیات ویژه ی محمد، در کنار مهربانی و شوخ طبعی اش او را در هر اجتماعی محبوب قلب ها و چهره ای آشنا می ساخت.
با ورود محمد به کلاس، افکار و تصورات مختلفی از ذهن دانشجوهای کلاس گذشت...
گویی یادآوریِ سرانجامِ چالش های ترم قبلِ این استاد و دانشجو، جرقه ی سوال هایی را برای همکلاسی های ترم قبل محمد روشن و ذهن آنها را مشغول کرده بود؛علت سکوت ترم قبل محمد چه بود؟
ماجرای آن هدیه ها ... ؟
اوضاع این ترم و چالش های پیش روی این استاد و آقا محمد چه خواهد شد؟
محمد به سمت استاد رفت، سلام گرمی کرد و نگاه مهربانش را همراه با خوشرویی تقدیم استاد کرد، دستش را جلو برد و دست استاد را با صمیمیت فشرد. محمد می خواست دستش را رها کند تا به دانشجویان دیگر بپیوندد اما استاد دستش را محکم گرفت و از او خواست تا چند لحظه کنارش بایستد.
استاد خطاب به دانشجویان گفت :
«بچه ها، من سال ها در آمریکا درس خواندم و زندگی کردم. ثمره تمام تجربیات و مشاهدات عینی ام را با خود به ایران آوردم و تلاش کردم تا دانش و هنر مدیریت را آن طور که شایسته است تدریس کنم اما این آقا محمد که اینجا کنار من ایستاده هیچکدام از این یافته ها و بافته های ما را قبول ندارد.
ترم گذشته وقتی تمام مطالب من را مورد تردید قرار می داد و با شهامت و جسارت مثال زدنی به نقد می کشید اصلا از این حرکتش خوشم نیامد.
من در تمام دوران تحصیل و تدریسم حتی در آمریکا هرگز ندیده بودم دانشجویی این چنین با شهامت، مسایل و شیوه های مدیریت را با اولین برخورد زیر سوال ببرد و به چالش بکشد.
آن زمان، احترام چندانی برای صحبت های این دوست عزیز قایل نبودم و وقتی ناراحتی خودم از بحث های متضاد و انتقادی محمد را نشان دادم، ایشان احترام گذاشت و سکوت کرد و من از شخصیت آقا محمد خوشم آمد، اما اینقدر درباره مباحث درسی کام من را تلخ کرده بود که از آن به بعد تصمیم گرفتم دیگر فرصتی برای بحث دانشجویان باقی نگذارم.
من از احترامی که آقا محمد برای من قائل شد واقعا سپاسگزارم اما نکته ای که می خواستم به آن اشاره کنم شخصیت و رفتار محترمانه محمد نیست!
#ادامه_دارد ...
https://telegram.me/joinchat/CW2b9zzQtAYsAtZ6-0HRjg📞بیسیم چی
👣