چگونه «عمق راهبردی» تبدیل شد به «پاشنه آشیل»
شوروی به کشورهای اقماریاش نفت و غلات رایگان می داد تا امپراتوری خود را در اروپای شرقی و مرکزی حفظ کند.
بلغارستان،لهستان،مجارستان،چکسلواکی،رومانی و آلمان شرقی نفت و غلات مفت «برادر بزرگ »را بلافاصله پس از دریافت به کشورهای اروپای غربی به قیمت بازار آزاد میفروختند تا ارز حاصله را صرف اقتصاد سوبسیدی رو به زوالشان بکنند.شوروی سالیانه سی میلیارد دلار را صرف "کمک" های اقتصادی و تسلیحاتی به کشورهای تحت سلطهاش میکرد در حالی که اقتصاد ویران داخلی خودش به شدت به این پول نیاز داشت.اما کار به جایی رسید که ادامه این روال ناممکن شد.کشور سلطه گر بیش از این قادر به خرج کردن برای حفظ امپراتوریاش نبود.پل کندی،مورخ انگلیسی، به درستی میگوید «چنانچه یک کشور سلطهگر حیطه حاکمیت خود را در امور خارجی بیش از حد گسترش دهد، نه تنها منافعی را نصیب خود نمیکند بلکه به واسطه هزینههای سنگینی که برای حفظ امپراتوریاش متحمل میشود خود را در معرض فروپاشی قرار میدهد. اصولا راز نابودی امپراتوریها در همین ویژگی نهفته است.» شوروی گمان میکرد که امپراتوری اروپاییاش «عمق راهبردی»اش است اما اشتباه میکرد .به عبارتی همین"عمق راهبردی" نهایتا تبدیل شد به پاشنه آشیل این نظام .شوروی مجبور بود برای حفظ امپراتوریاش علاوه بر صدور نفت و غلات رایگان،بخش عمدهای از بودجه سالیانهاش را هم صرف تولید تسلیحات و نیروهای نظامیاش بکند.در نتیجه ،پول چندانی برای تقویت اقتصاد داخلیاش باقی نماند .و نهایتا آنچه سرنوشت این کشور را رقم زد نه تعداد موشکهای اتمیاش که تعداد کاغذ توالتها و پوشکهای موجود در قفسههای فروشگاههایش بود.
بیژن اشتری
Instagram
@bijan_ashtari