✒فجر روحالله؛ طلیعه عصر بقیةالله
وطن امروز ۱۲ بهمن ۱۳۹۶
حسین قدیانی: «انقلاب اسلامی» بیش از آنکه نام یک خیابان باشد، دریای همیشه مواجی است که ما ماهیان آنیم! و سپهر همیشه پهناوری است که ما کبوتران آنیم! کجا میتواند ماهی قید آب را بزند؟! و کجا میتواند پرنده قید آسمان را؟! خمینی، عبد صالح و نَفْس مطمئنهای بود که جز خدا هیچ احساسی نداشت! پسرش را شهید کردند؛ از خدا گفت! خرمشهرش را گرفتند؛ از خدا گفت! خونینشهرش آزاد شد؛ از خدا گفت! رفت؛ از خدا گفت! همچنان که روز آمدنش! همان روزی که رفت بهشتزهرا تا در جوار یاران شهیدش، ابراهیموار، بت طواغیت را بشکند! همان روزی که ما در خواب میدیدیم اما برای خمینی، همه چیز مثل روز، روشن بود، چرا که او «روح خدا» بود! «اروند» برای خمینی، جزر و مدی نداشت! این، ما بودیم که عرض رودخانه وحشی را متر میکردیم و واهمه داشتیم که آن همه موج، با پدران و برادرانمان چه خواهد کرد، لیکن موسی و دریا برای آن ابرمرد حکیم، افسانه نبود! آری! خمینی از هیچ فرعونی نمیترسید، چرا که مثل کلیمالله، ایمان داشت به یاری خدا! ما خیال میکردیم صدام با کمک همهجانبه شیطان بزرگ، به ایران حمله کرده اما خمینی را باور بر این بود که دیوانهای، سنگی پرانده! براستی کجا را میدید خمینی که آنهمه سر نترس داشت و آنهمه حقیر بود دشمن در نگاهش؟! ماجرا این بود که ما در جنگ، قاسم سلیمانی کربلای ۵ را میدیدیم، لیکن خمینی، حاجقاسم این روزهای منطقه را! و از همان «سهراهی شهادت» عظمت اربعین را میدید! ما غصه میخوردیم از شهادت «حسین فهمیده» لیکن خمینی از رهبر ۱۳ سالهای سخن میگفت که شگفتا! به شهادت رسیده بود! چرا؟! چون برای خمینی، مثل روز، روشن بود که اگر امروز، فهمیدهها بروند، فردا نوبت تجلی حجتهای دیگری از تبار «محسن حججی» است! و مگر نه آنکه پیر جماران، از خدا خواسته بود دفتر و کتاب شهادت، برای این ملت، بسته نشود؟! و مگر نه آنکه در اوج بیقراری دل ما، از دل آرام و ضمیر امیدوار خود سخن میگفت؟! و مگر نه آنکه در اوج بیتابی ما، از قلب مطمئن و روح شاد خود سخن میگفت؟! و مگر نه آنکه روزها پیش از ما، در جانشین صالحش، لیاقت رهبری دیده بود؟! و مگر نه آنکه در میان آن همه اصحاب، برای ناخدایی کشتی انقلاب، تنها و تنها خامنهای را شایسته دیده بود؟!
#حسین_قدیانی#ghete26@bi_to_be_sar_nemishavadd