#بسم الله
#قربتا_الی_الله این آخرین پستی بود که گذاشت
دقیقا یک روز قبل از شهادتش.
خبرش آتیشم زد
اسمش محمد مهدی بود.
بچه ی کربلا
مشهد به دنیا اومده بود و بزرگ شده بود.
صدام که سرنگون شد برگشتن عراق
خونه اش کربلا بود.
یه پسر خوشتیپ و مومن
یه شیر بچه ی شجاع.
خبرش آتیشم زد.
میگفت قرار بود همین روزا بیاد ایران.
بهش گفته بودم باید بیاد خونه مون
ولی
خبرش اومد....
خبرش آتیشم زد...
.
.
.
.
محمد مهدی،
تازه داشت شیرینی رفاقتت به دلم مینشست.
چرا آتیشم زدی پسر؟
محمدمهدیبگو...بگو چطور پر کشیدی؟
فدای غربتت بشم عزیز
حرف بزن باهام
مثل همیشه
با اون نگاه مهربونت
فدای ادبت بشم محمد مهدی
تو رو خدا یه بار دیگه صدام کن.
محمد مهدی
صدام بزن
صدام بزن عزیزم...
.
.
.
محمد مهدی
به بچه ها رسیدی...
به رفقات...
خوش به حالت...
به حمودی و عبید و ابوالفضل و همه ی رفقاییت که تو صفحه ات ازشون یاد میکردی
که ازشون جامونده بودی
خوش به حالت محمد مهدی
برو داداش
برو به سلامت
به همه رفقات سلام برسون
از طرف من بهشون بگو....
بگو نوکرتون بهتون سلام میرسونه...
فقط محمد مهدی
ما رو فراموش نکنی
حسام و سید حسن و رسول و سیدعلی و صابر و....
فراموشم نکن شهید...
.
.
.
.
.
.
محمد مهدی
عمار که اومد پیشت
از طرف من ببوسش و بگو چقدر دلم براش تنگه.
برو داداش
برو
خداحافظ رفیق
هر چند که
بی خداحافظی رفتی....
.
.
.
.
.
#کربلا#النجباء#عمار#سربازان_آخرالزمانی_امام_زمان_عج #فدایی_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها #محمدمهدی_ایرانی#شهیدمحمدمهدی_حیدری
