.
#بسم_الله_الرحمن_الرحيم #قربة_الی_الله نوشت:
ساعت از نیمه شب گذشت،
و عملیات کنسل شد.
حنای دستامون هنوز خشک نشده بود.
رفتم خوابیدم همون جای همیشگی.
بعداز نیم ساعت کابوس دیدن،
با صدای سید ابراهیم بیدار شدم. ...پاشو بریم عملیات.
همه رو سوار کرد.
خودش نشست بالای تویوتا.
صدای آوینی رو گوش میدادیم،
تا رسیدن و پیاده روی لب خط القراصی، صبح شد.
نماز خوند
آخرین زیارت عاشوراش رو خوند
ظهر شد
رجز خوند
خندید
تیر به سینه سید ابراهیم خورد
آنقدر غلت زد.... غلت زد....غلت زد...
.
.
.
آه از سید ابراهیم...
.
.
.
ای کُشتهیِ دور از وطن...
.
ﺯﻧﺪﻩ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﻣﺮﺍ ﺩﻡ ﺑﻪ ﺩﻡ ﺍﻣﯿﺪ ﻭﺻﺎﻝ
ﻭﺭ ﻧﻪ ﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﻧﻈﺮﺕ ﮐﺸﺘﻪ ﻫﺠﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩﻡ
میگم:
سید ابراهیم!
صِدام کن.
بگو پاشو بریم،
بعد من چشم باز کنم و ببینم پیش توام...پیش
ابوعلی...پیش عمار... پیش قدیر.... پیش محمود...
.
.
.
کاش اسماعیل بود،
کاش مینشستیم زیر پاش(بالهاش)
و آروم باز میخوند،
هوای این روزای من
هوای سنگرِ
یه حسّی روحمو تا زینبیه میبره
تا کی باید بشینم و
خدا خدا کنم
به عکس صورت شهیدا(رفیقا)مون نگاه کنم...
.
.
.
.
باید برایِ اینکه
جونمو فدا کنم
به حضرت علیِّ اکبر اقتدا کنم
چی میشه پرچمِ حرم
برام کفن بشه
سلامِ به بیبی
شهادتینِ من بشه...
.
.
آخ
تاســـــــــــــــــــــــــــــوعا
#شهید_روز_تاسوعا#سِدابراهیم
#ابوعلی#القراصی#سربازان_آخرالزمانی_امام_زمان_عج #فدایی_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها #شهیدمرتضیعطایی#شهیدمصطفی_صدرزاده@bi_to_be_sar_nemishavadd