خنجرِ گداختهی ودکا بر زبان من
تو در هر قطره حضور داری
امشب را بیخیال نوشیدم
مانند روسها
که آتش مینوشند
بی آنکه بسوزند
من اما باختم
چون با دو آتش طرف بودم
ودکا
و
تو...
مردان باده مینوشند
تا از عشقهایشان بگریزند
من اما
برای گریختن به سوی تو مینوشم...
@benamezan