مظلومیت زبان فارسی در گذشته و اکنون!
به گمانم زبان فارسی را باید در زمره یکی از مظلومترین زبانهای دنیا دستهبندی کرد چه در گذشته، و چه در اکنون. در زمان اکنون که تکلیفش مشخص است و حجم واژگانی که از زبانهای بیگانه، خصوصن انگلیسی، این زبان را آماج حملات خود قرار دادهاند به خصوص در نسل خیلی جوان روشنتر از آفتاب است و خیلی نیازی به سند و مدرک و دلیل و برهان ندارد. کافیست سری به آنچه در شبکههای به اصطلاح اجتماعی در جریان است بزنید تا متوجه این حمله و یورش شوید. متاسفانه استفاده از زبان مادری در میان بسیاری از نسلهای جوانتر نوعی اُمُّلی قلمداد میشود و به همین خاطر هم ما شاهد نوعی زبان بیهویت و از خودبیگانه در میان این گروه هستیم. و باید گفت که ریشه اصلی همه اینها از خودبیگانگی فرهنگی است که ابزارهای مدرن و مدیا و اینترنت هم متاسفانه هیزم بیشتری برای این آتش فراهم میکند. در عین حال، نمیتوان هم منکر اثر ناشی از بیبرنامگی ها و عدم نظارت نظام حاکم بر استفاده بیرویه از واژگان بیگانه شد. نامهایی که این روزها بسیار به گوش میخورند خود شاهدی بر این عدمنظارتند: اسنپ، اسنپ فود، آپارات، تلوبیون، دیجیکالا، تپسی، جانبو، و دهها و صدها نام دیگر که فرایند تحلیل زبان فارسی را سرعت میبخشند.
اما مسئله اینجاست که این از خودبیگانگی امری مختص به زمان حال نیست و به گونهای ریشههای تاریخی دارد. یک نمونه بارز این مظلومیت زبانی، نگارش آثار علمی، تاریخی و فلسفی گذشتگان ما به عربی است، متفکرانی که بیشترشان ایرانی بوده و زبان فارسی خوب میدانستند. اینجا باید بگویم که این مطلب را قبول دارم که زبان علمی آن دوران عربی بوده، مثل امروز که انگلیسی است، اما این به هیچ وجه کوتاهی و اهمال در نگارش آثار به زبان فارسی را توجیه نمیکند. متاسفانه همین کوتاهیها باعث شده که این روزها این متفکران را متفکران عرب و فلسفه اسلامییی که بیشتر اندیشمندانش ایرانیاند را فلسفه عربی بخوانند. از سوی دیگر، تازه آثاری هم که توسط این اندیشمندان به فارسی نگاشته میشد، بعدیها که میآمدند سعی در عربیسازی و فارسیزدایی این آثار میکردند. یک نمونه اشاره میکنم: دانشنامه علایی ابنسینا، اثری است که ابنسینا تلاش بسیاری در آن کرده که تا جای ممکن از واژگان ناب فارسی استفاده کند و به نوعی توانمندی زبان فارسی را در بیان مطالب علمی و فلسفی به نمایش بگذارد. اثری که بعدها الگوی آثاری علمی به زبان فارسی شد، آثاری همچون اساس الاقتباس خواجه نصیر، یا دره التاج قطب الدین شیرازی نمونههایی از این دستند. اما نکته غمانگیز ماجرا اینجاست که نسخهنویسان یا کاتبان دانشنامه علایی، در موارد بسیاری دست به عربیسازی همین اثر فارسی نیز زدهاند به این صورت که واژگان فارسی با حروف گ،چ،پ،ژ را در نسخههای بعدی از دانشنامه با حروفی که در عربی هستند و بیشترین شباهت را به آنها دارند مثل: ک،ج،ب،ز جایگزین کردهاند!
آنچه مشخص است این است که متاسفانه این ازخودبیگانگی زبانی این روزها خود را به دو شکل غالب نشان میدهد: نوگرایان که فارسی را عمومن با انگلیسی جایگزین میکنند و سنتگرایانی که تمایل اصلیشان بیشتر کاربرد واژگان عربی است، و در این میان، قربانی اصلی زبان فارسی است که روزبروز نحیفتر و لاغرتر میگردد.
@BeKhodnotes